«بعثت: سرآغاز کمال انسانيت»

  1. Home
  2. »
  3. عيد سعيد مبعث
  4. »
  5. «بعثت: سرآغاز کمال انسانيت»

در روزگار بعثت تنها یک ششم مردم عربستان شهرنشین بودند و دیگران چادرنشین و بیابان‌گرد. کار گروهی از آنان کشتار بود و غارت و همدمشان شتر و شمشیر. یکی از شاعران جاهلیت[note]1- دوره بیش از اسلام را، دوره و عصر جاهلیت می گویند، زیرا مردمان آن دوره، از دینی صحیح و فرهنگی درست اخلاق والا برخوردار نبودند.[/note] می‌گوید: کار ما غارتگری است و هجوم به همسایه، و گاه اگر جز برادر خود کسی نیابیم او را غارت می‌کنیم.

هر قبیله، واحدی مستقل بود و قبیله‌های دیگر را بیگانه می‌شمرد. آدم‌کشی در میان آنان –چه در شهر و چه در بيابان- امر عادی و فراوان بود. وقتی شَنفَری –شاعری که در روزگار جاهلیت می‌زیست– مورد اهانت قرار گرفت، نود و نه نفر را کشت. دین این قبایل بت‌پرستی بود. بتهایی به شکل انسان، حیوان و درخت (لات، عُزّی، هُبَل، بَعل و …) می‌ساختند و می‌پرستیدند.

گاه غار و چاه آب را نیز پرستش می‌کردند. نه فقط بی هیچ قید و شرطی، زنان بسیار می‌گرفتند، بلکه زن در میان آنان به صورت کالا خرید و فروش می‌شد. دختر را ننگ می‌دانستند و زنده به گور می‌کردند.[note]2- چون یکی از آنان را به [تولد] دختر خبر دهند چهره اش [از شدت خشم] سیاه، و [درونش] لبریز از خشم گردد. از بدی خبری که به او داده اند خود را از قبیله اش پنهان می کند، [و به تردیدِ سختی دچار می شود] که؛ آیا آن [دختر] را با خواری نگه دارد، یا زنده به گورش کند؟ آگاه باشید! بد قضاوت می کنند. (قرآن کريم، آيات 58 و 59 سوره نحل)[/note]

شعر و شاعری در میان عرب رواج بسیار داشت. لیکن شعرشان از مفاهیم با ارزش چندان برخوردار نبود؛ مگر شمار اندکی از شاعرانی که دارای اندیشه و تفکر بلند بودند. بخش عمده‌ای از اشعار عرب درباره تهییج جنگ بود یا افتخار به کشتارها و غارتها.[note]3- اميرالمؤمنين (عليه السلام) مردم را از اطاعت رؤسای ناصالح که بر پایه قواعد ناشی از عصبیت و فتنه و شمشیر و تفاخرات جاهلی حرکت می کند باز می داشتند. نهج البلاغه، خطبه 191، صفحه 289.[/note]

منابع درآمد و اقتصاد این قبایل –بجز درآمدهای صحرایی– روابط بازرگانی محدودی بود که با برخی از کشورهای همسایه داشتند، و گاه از طریق یمن با خاور دور. در این میان خانه کعبه، مهمترین وسیله امرار معاش گروهی از قبیله قریش بود. این خانه مورد احترام همه قبایل بود، هم به علت سابقه آن و هم اینکه در آن 300 تا 360 بت جای داشت –هر بتی مختصّ قبیله ای و گروهی[note]4- برای اطلاع بيشتر نسبت به سنن و رسوم دوران جاهليت به کتاب تاریخ سیاسی اسلام ـ سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تأليف رسول جعفریان مراجعه فرماييد.[/note]

اوضاع کشورها و اقوام متمدن آن روز هم از نظر ارزشهای انسانی چندان فرقی نمی‌کرد. اين کشورها هم غرق در تبعیضات، نابرابری، جنگها و کشورگشایی‌ها بودند، که شرح آنها در کتابهای تاریخ آن دوران جهان آمده است.

در چنین روزگاری، مردی در دل کوه‌های مکه خدای متعال را عبادت می‌کرد و به سرنوشت تاریخ، انسانیت و ارزش‌های والا می‌اندیشید. محمد (صلّی الله عليه و آله و سلّم) به آستانه چهل سالگی پا نهاده بود. در این چهل سال، زندگی را از هر نظر آزموده بود: یتیم، شبان، بازرگان جوان، سیاح، عابد، اندیشمند صحرا و داور قوم و امین. او که چهل سال از عمر خویش را در زمان جاهلیت و در میان قبایلی متجاوز و بی‌فرهنگ گذرانیده بود و امین لقب یافته بود، اکنون خویشتن را در آستانه مسئولیتی شگرف می دید. در سالهای نزدیک بعثت، بیشتر وقتها از جنجال شهر دور می‌شد. هر سال یک ماه در کوه حرا به عبادت می‌پرداخت. در آن ماه هر مستمندی نزد او می‌رفت وی را طعام می‌داد. و چون یک ماه سپری می‌شد، پیش از آنکه به خانه خود باز گردد، به کعبه می‌رفت و طواف می‌کرد. چون سال بعثت رسید، محمد (صلّی الله عليه و آله و سلّم) به کوه حرا رفت. به هنگام مبعث، جبرئیل –فرشته وحی– نزد او آمد و گفت: ای محمد! {صلّی الله عليه و آله و سلّم} تو رسول خدایی و من جبرئیلم …

پس از بازگشت از کوه حرا و دعوت نزديکانش نخست حضرت خدیجه (عليهالسلام) –همسر پیامبر– و علی بن ابیطالب (عليهمالسلام) –پسر عموی او– دعوت او را پذیرفتند و به اسلام گرویدند. تا سه سال دعوت پیامبر (صلّی الله عليه و آله و سلّم) آشکارا نبود. سپس دعوت آشکارا آغاز شد. پیامبر (صلّی الله عليه و آله و سلّم) با شعار “بگویید: لا اله الا الله (خدایی نیست جز خدای یگانه) تا رستگار شوید!” مردم را به توحید فرا خواند و به یکتاپرستی دعوت نمود، و مذاهب گوناگون و متنوّع را منسوخ و باطل شده اعلام کرد. پيامبر (صلّی الله عليه و آله و سلّم) با تعليم اصل  “گرامی‌ترین و عزیزترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست”، مساوات را اعلام کرد و اساس بردگی را متزلزل ساخت. زنان را ارزش بخشید و به آنها شخصیت اجتماعی و حقوقی داد و آنان را از بی‌عفتی و دریدگی و تن‌نمایی بر حذر داشت. امتیازات طبقاتی را برانداخت، و فقیرترین مردم مدینه، با بزرگترین شخصیت های آن روز حجاز را در یک صف نشانید و آموختن دانش را بر همه کس واجب کرد.

در هنگامی که اساس بزرگترین امپراطوری‌های جهان را به لرزه درآورده بود، روی زمین می‌نشست، و سنگ بر شکم می بست تا گرسنگی را حس نکند و بتواند، مانند یک سرباز، در جبهه دفاعی اسلام، پیکار کند. نهايتا پيامبر (صلّی الله عليه و آله و سلّم) با تلاش و کوشش و رنج بسيار از میان مردم آن روز، انسان‌هایی آزاده و پاک و بزرگ و قهرمان تربیت کرد و از ميان قومی پراکنده و کینه توز و بی‌ایمان مردان و زنانی فداکار و مؤمنانی با اخلاص و مجاهد به جامعه بشريت معرفی نمود و مسير تکامل انسانی را برای آيندگان روشن نمود.

(برگرفته از کتاب “بعثت؛ غدیر، عاشورا، مهدی” تالیف استاد محمد رضا حکیمی (با تلخیص))

سایت رشد فرارسیدن 27 رجب،

سرآغاز نزول قرآن و سالروز بعثت خاتم پیامبران،

حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)

را به تمامی اهل ایمان، به خصوص شما دوست گرامی، تبریک و تهنیت می‌گوید.

پاورقی‌ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *