باسمه تعالی
بدون شک تاکنون بارها به بازارهای مختلف مراجعه و برای یک بار هم که شده، مراودات اقتصادی را تجربه کرده ایم. چه بسا در این بازارها هم به خرید و فروش پرداخته باشیم. طبیعتا گاه سود کردهایم و گاهی نیز ضرر. اگر هم وارد این گونه فعالیتهای اقتصادی نشده باشیم، لا اقل بارها خبر سود و زیان افراد مختلف را شنیده ایم. آری این ماهیت بازار است که دائم عدهای در آن سود میکنند و عدهای دیگر ضرر. اما چه اهل بازار باشیم و چه نباشیم، همه ما در بازار بزرگی در حال زندگی و تجارت هستیم.
امام هادی (علیه السلام) در بیان کوتاهی توجه انسان را به این حقیقت متوجه ساخته و میفرمایند: «دنیا بازارى است که گروهى (در آن) سود بردند و گروهى زیانکار شدند[1].»
در این راستا، نگاه اجمالى به آیات قرآن کریم نیز موید این نکته اساسى است که دنیا، بازار است و تمام مردم عمر و توان و استعداد خودشان را در آن عرضه مىکنند و فروش جنس در این بازار اجبارى است.
از طرف دیگر، امیرالمؤمنین (علیه السلام) مىفرماید: «هر نفَس انسان، گامى است به سوى مرگ[2] .پس انسان الزاماً سرمایه عمر خود را هر لحظه از دست مىدهد و نمىتواند از رفتن عمر و توان خویش جلوگیرى کند. بخواهیم یا نخواهیم، توان و زمان ما از دستمان مىرود. لذا در این بازار، آنچه مهم است انتخاب مشترى است.
عدهای با خدا معامله مىکنند و هر چه دارند، در طبق اخلاص گذاشته و در راه او و براى رضاى او گام بر مىدارند. این افراد، عمر فانى را باقى کرده و دنیا را با بهشت و رضوان الهى معامله مىکنند. این دسته به دلایل ذیل برندگان واقعى هستند:
دلیل اول: خریدار آنها خداوندى است که تمام هستى از آن اوست[3].
دلیل دوم: خداوند ناچیزترین اعمال را هم میخرد تا آنجا که میفرماید: “پس هر کس به اندازه ذرهای کار خیر انجام دهد، آن را میبیند[4].”
دلیل سوم: خداوند اعمال نیک را به بهای گزافی مىخرد؛ چرا که بهاى او بهشت جاودان است[5].
دلیل چهارم: اگر به دنبال انجام کار خوب بودیم اما موفق به عمل نشدیم، باز هم خداوند پاداش آن را مى پردازد؛ چرا که ما سعى خود را کرده ایم و پاداش الهى بر اساس سعى و تلاش است، نه واقع شدن عمل و نتیجه[6].
دلیل پنجم: خداوند پاداش را چند برابر میدهد[7]. به قول قرآن تا هفتصد برابر پاداش مىدهد و پاداش انفاقهاى نیک، مثل دانهاى است که هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه صد دانه باشد[8] …
اما از سوی دیگر، کسانى که در این بازار، عمرشان را به هوس هاى خود یا دیگران بفروشند و به فکر رضاى خداوند نباشند، خسارتى سنگین کرده اند که قرآن کریم چنین تعبیراتى در مورد آنها دارد:
تجارت بد انجام داده راند و خود را به بهای بدی فروخته اند و در مقابل، خشم خداوند را خریداری کرده اند[9].
تجارتشان سودی ندارد[10]زیان کرده اند[11] (بلکه) زیان آشکار کرده اند[12].
قطعا در این بازار و در این شرایط باید زیرک بود. در دید برخی، زرنگ و زیرک، کسى است که بتواند با هر کار و کلام و شیوهاى، خواه حق و خواه باطل، سود مادی خوبی برای خود رقم بزند و در جامعه، شهرت و محبوبیت یا مقام و مدالى کسب کند. در غیر این صورت این عده به انسان لقب بازنده، عقب افتاده و بدبخت مى دهند. اما در فرهنگ اسلامى، زیرک کسى است که از نفس خود حساب بکشد و آن را رها نکند؛ براى زندگى ابدى کار کند و هر روزش بهتر از دیروزش باشد. از مرگ غافل نباشد و به جاى هرزگى و حرص و ستم، به معامله واقعی که همان کسب تقوى و قناعت و عدالت است، بپردازد.
آری؛ “دنیا بازارى است که گروهى سود بردند و گروهى زیانکار شدند.” چه نیکوست در این مقطع از زندگیمان کلام امام هادی (علیه السلام) را در پرتو قرآن کریم، مجددا مرور کنیم و برای یک بار هم که شده بسان اهل بازار در هنگام حسابرسی، زندگی خود را محاسبه کنیم تا دریابیم که در این بازار دنیا، سود برده ایم یا خسارت نصیبمان شده است.
(برگرفته از کتاب: “پرتوی از نور”، تألیف: “حجت الاسلام محسن قرائتی” (با تصرف و اضافات))
پیشوای اهل تقوی و حجت بندگان[13]
پاورقی ها:
[1] (تحف العقول، صفحه 483)
[2] (نهج البلاغه، صفحه 480، حکمت 74)
[3] (سوره طه، آیه 6)
[4] (سوره زلزال، آیه 7)
[5] (سوره آل عمران، آیه 15)
[6] (سوره نجم، آیه 39)
[7] (سوره بقره، آیه 245)
[8] (سوره بقره، آیه 261)
[9] (سوره بقره، آیه 90)
[10] (سوره بقره، آیه 16)
[11] (سوره هود، آیه 21)
[12] (سوره نساء، آیه 119)
[13] (مفاتیح الجنان، فرازی از صلوات بر امام هادی (علیه السلام))