” این مسیح است که می خواند … “
امام كاظم (عليه السلام ) هفتمين امام از سلاله پاك رسول خدا درروزهفتم صفر سال 128 هجرى در منزلي بنام ابواء بين مكه و مدينه چشم به جهان گشودند .اسم شريف ان حضرت موسي وكنيه مشهور ايشان ابوالحسن است .زندگاني ايشان مقارن بود با ايام حكومت عباسيان كه ظلم وستم فراواني به ان حضرت روا داشته و سال های زيادی ايشان را در حبس و شكنجه نگاه داشتند .
موسى بن جعفر (عليهما السلام ) نه تنها از نظر علمى تمام دانشمندان و رجال علمى آن روز را تحتالشعاع قرار داده بود، بلكه از نظر فضائل اخلاقى و صفات برجسته انسانى نيز زبانزد خاص و عام بود، به طورى كه تمام دانشمندانى كه با زندگى پرافتخار آن حضرت آشنايى دارند در برابر عظمت شخصيت اخلاقى وى سر تعظيم فرود آوردهاند .
” ابن حجر هيثمى”، دانشمند و محدث مشهور جهان تسنن، مىنويسد:
موسى كاظم وارث علوم و دانش هاى پدر و داراى فضل و كمال او بود. وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوقالعاده اى كه (در رفتار با مردم نادان)از خود نشان داد، كاظم لقب يافت، و در زمان او هيچكس در معارف الهى و دانش و بخشش به پايه او نمىرسيد[1].
شيخ صدوق (ره) درکتاب التوحيد صفحه271 از قول هشام بن حكم[2] روايت كردهاند، يكي از دانشمندان و روحانيون بزرگ مسيحيان به نام «بُرَيهَه» ؛ هفتاد سال در آئين مسيحيان بود. او در جستجوي اسلام و جوياي حقّ و اسلام بود و در ميان هر فرقه و گروهي وارد ميشد، گفتار و عقائد آنها را بررسي مينمود، ولي چيزي از حقّ به دست نميآورد، به آنها ميگفت: «اگر رهبران شما بر حق باشند، لازم بود كه مقداري از حقّ نزد شما وجود داشته باشد.» . تا اينكه او در اين راه جستجو، اوصاف شيعه و آوازة «هشام بن حكم» را شنيد. وپيش هشام رفت و با او به مناظره پرداخت.سپس به هشام گفت: «اي هشام! آيا تو كسي را سراغ داري كه رأي او را الگو قرار داده و از او پيروي كني؟، و اطاعت او را دين خود بداني». هشام گفت: «آري اي بُرَيهَه». هشام، اوصاف امام صادق ( عليه السّلام ) را براي بُرَيهَه، بيان كردو بُرَيهَه به امام ( عليه السّلام ) اشتياق پيدا كرد و همراه هشام، از عراق به مدينه مسافرت كردند، آنها تصميم داشتند به حضور امام ( عليه السّلام ) برسند، ولي در دالان خانة امام صادق (عليه السّلام ) ، با موسيبن جعفر ( عليه السّلام ) ديدار نمودند. هشام بر او سلام كرد، بُرَيهَه نيز سلام كرد، سپس آنها علّت شرفيابي خود را به حضور امام، بيان كردند. امام كاظم ( عليه السّلام ) در آن هنگام، كودك بودوهشام داستان بُرَيهَه را براي حضرت كاظم نقل نمود.
امام كاظم فرمودند: اي بُرَيهَه! تا چه اندازه به كتاب خودت (انجيل) آگاهي داري؟
بُرَيهَه: من به كتاب خودم آگاهي دارم.
امام كاظم: تا چه اندازه به تأويل (تفسير) آن اعتماد داري؟
بُرَيهَه: همان اندازه ای كه از آن ميدانم به ان اعتماد دارم.
در اين هنگام، امام كاظم (عليه السّلام ) خواندن آياتي از انجيل را، آغاز كرد.
بُرَيهَه (آنچنان مرعوب قرائت امام شد كه) گفت: «حضرت مسيح (عليه السّلام ) انجيل را اين چنين كه شما ميخوانيد، تلاوت ميكرد، اين گونه قرائت را جز حضرت مسيح ( عليه السّلام )، هيچكس نميخواند»، آنگاه بُرَيهَه به امام كاظم ـ عليه السّلام ـ عرض كرد: «مدّت پنجاه سال بود كه در جستجوي تو يا مثل تو بودم» ، بُرَيهَه، هماندم مسلمان شد، زن خدمتكار او نيز مسلمان گرديد ، سپس هشام همراه بُرَيهَه و آن زن، به محضر امام صادق ( عليه السّلام ) رسيدند، و هشام ماجراي گفتگوي حضرت كاظم ( عليه السّلام ) و بُرَيهَه، و مسلمان شدن بُرَيهَه و زن خدمتكار را به عرض امام صادق ( عليه السّلام ) رسانيد.
امام صادق ( عليه السّلام ) فرمود: ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِن بَعْضٍ وَاللهُ سَميِعُ عَليِمُ: «آنها فرزنداني بودند كه (از نظر پاكي و كمال) بعضي، از بعضي ديگر گرفته شدهاند و خداوند شنوا و دانا است[3] »
پاورقی ها:
[1] (الصواعق المحرقة، قاهره، مكتبةالقاهره، ص203)
[2] شاگرد برجسته امام صادق وامام کاظم ( عليهما السّلام ) واز متکلمين مشهور عصر خود
[3] ( سوره آلعمران ـ آية 34)