امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: “يك ساعت فكر بهتر از عبادت يك سال مى ‏باشد.” از آن حضرت سؤال شد که معنى اين حديث چيست؟ فرمود: “در خانه‏ هاى خراب و منازل خالى عبور مى ‏كنى و مى ‏گویى ساكنان تو كجا هستند؟ چرا سخن نمى‏ گویيد؟” سپس در ادامه فرمود: “عبادت، زيادى نماز و روزه نيست، بلكه عبادت تفكر در امر خداوند مى‏باشد.”[note]1ـ قال الإمام علی بن موسی الرضا(علیه السلام): “فكر ساعة خير من عبادة سنة” فسألته (علیه السلام) عن ذلك، فقال: “تمر بالخربة و بالديار القفار فتقول أين بانوك أين سكانك ما لك لا تتكلمين؟ ليست العبادة كثرة الصلاة و الصيام العبادة التفكر في أمر الله جل و علا” (فقه الرضا، صفحه 380)[/note]

گاهی اوقات حتما شده با خود گفته ایم: زندگی ایده آل و آن راه و مسیری که خدا از ما خواسته در آن حرکت کنیم، کدام است؟ چگونه می توانیم ایده آل زندگی کنیم؟ اصلا ایده آل ما چیست؟!

هر اصلی که بتواند جوابگوی تمام مسائل زندگی یک فرد یا اجتماع باشد و به عنوان هدف کلی قرار گیرد، آن اصل ایده آل آن فرد یا اجتماع خواهد بود. مثلا کسانی ایده آل خود را اندوختن ثروت قرار داده و همه چیز، وسایلی برای رسیدن به هدف آنان که ثروت است تلقی خواهد شد. همچنین کسانی ایده آل خود را رسیدن به کمالات علمی قرار داده و تمامی شئون انسانی و طبیعی را با عینک علمی می نگرند و مواردی از این دست.

ولی آن چه عقل و تجربه ی تمام تاریخ بشریت نشان داده، این است که هیچ ایده آلی نمی تواند یک فرد آگاه را بدون اینکه از عهده ی تفسیر موقعیت آن فرد در جهان هستی برآید، اشباع نماید. اما تفسیر جدی موقعیت یک فرد آگاه، بدون جوابگویی به سؤال معروف”از کجا آمده ام؟ برای چه آمده ام؟ به کجا می روم؟” امکان پذیر نخواهد بود.

پاسخ به این سؤال رابطه ی مستقیم با درجه ی رشد فکری و روحی ما انسان ها دارد. هر مقدار که رشد روحی و فکری آدمی بیشتر و عالی تر باشد، به همان مقدار توقف او درباره ی امور زودگذر و محدود، امکان ناپذیر خواهد گشت. چون دائما یک احساس ابدیت و اتصال و بهره برداری از ابدیت در روح عظیم آدمی می جوشد و فناپذیری و نسبی بودن اشیا نمی تواند او را به این خواسته برساند. بنابراین انسان باید به یک موضوع بی نهایت از حیث کمال دل ببندد. اما این بینهایت چیست و چگونه شناخته می شود؟

هنگامی که عقل می کاود و بیشتر جستجو می کند، بی نهایت حقیقی را تنها و تنها خدا می یابد و این همان مدعای ادیان الهی است. این جاست که می فهمیم اگر بخواهیم کارگاه هستی را بفهمیم و یا ایده آل در آن زندگی کنیم و بدون تحیر، آن را ترک کنیم، باید برای خود در زندگی موضوع عشق به پروردگار و سرسپردگی به او را انتخاب کنیم و الا، کار این جهان و زندگی دنیایی به پایان خواهد رسید و ما نخواهیم فهمید که از کجا آمده ایم و…

از این رو آن ایده از همه ی ایده ها منطقی تر است که بتواند جوانب مختلف زندگی ما را در بر بگیرد و یکی از راه ها برای شناخت آن، وجدان و تفکر بیداری است که همیشه قاضی، ناظر و مجری آگاه در اختیار ماست.

از همین منظر مولایمان علی بن موسی الرضا (علیه السلام) با بیان ارزش والای تفکر و پندگیری از روزگار، قصد برانگیختن وجدان های خفته و زدودن زنگار غفلت از آن را دارند. تا در نشانه های پروردگار  و فرامینی که او برای سعادتشان صادر کرده است، بیندیشند؛ باشد که آدمی، ایده آل خویش را بیابد…

(برگرفته از کتاب “وجدان” تألیف مرحوم علامه محمد تقی جعفری با تلخیص و اضافات)

…………………………………………………………………………………………………………………………………….

پاورقی: