«امام (علیه السلام)، پاسخ می‌گوید …»

  1. خانه
  2. »
  3. امام علی بن محمد الهادی (علیه السلام)
  4. »
  5. «امام (علیه السلام)، پاسخ می‌گوید …»

باسمه تعالی

موسی مبرقع (برادر امام هادی (علیه السلام) گوید: در دیوان عمومى به یحیى بن اکثم برخوردم. یحیی از من مسائلى پرسید و من نزد برادرم على بن محمد الهادی (علیه السلام) رسیدم و میان من و ایشان گفت و شنودهایى انجام پذیرفت. آن حضرت به من پندهایی داد و رهنمود هایى ارایه فرمود که مرا بینا و به اطاعت از او واداشت. پس به او گفتم: قربانت گردم، ابن اکثم نامه‏‌ای به من نوشته و مسائلی را از من پرسیده تا به او در پاسخ فتوا دهم. امام(علیه السلام) خنده‏‌ای کرد و فرمود: تو به او فتوا دادی؟ گفتم: نه، نمی‌دانستم. فرمود: آن مسائل چیست؟ گفتم از من پرسیده است:

“1- از گفتار خداوند (در آیه 40، سوره نمل) که فرمود: “آن که در نزد او علمى از کتاب بود، (آصف بن برخیا، به سلیمان) گفت که من آن را (تخت بلقیس را از مسافت دور) برایت می‌آورم؛ پیش از اینکه چشم برهم زنى.” آیا پیغمبر خدا (سلیمان) به علم آصف نیازمند بود؟ (مگر خود نمی‌توانست تخت بلقیس را در نزد خویش حاضر کند؟)

2- از گفتار خداوند (در آیه 100، سوره یوسف) که فرمود: “(یوسف) پدر و مادرش را بر فراز تخت برآورد و همه آنان در مقابل او بر خاک افتاده سجده کردند.” آیا یعقوب و فرزندانش که پیغمبر بودند، براى یوسف سجده کردند؟

3- از گفتار خداوند (در آیه 94، سوره یونس) که فرمود: “اگر تو شک دارى در آنچه به تو فرو فرستادیم، بپرس از کسانى که کتاب می‌خوانند …” این آیه خطاب به کیست؟ اگر مخاطب خود پیغمبر است، پس او نسبت به آنچه بر او نازل شده، در شک بوده است و اگر خطاب به شخصی دیگر است، پس قرآن بر چه کسى نازل شده؟ آیا قرآن بر شخصی غیر از رسول خدا نازل گردیده است؟

4- نماز صبح چرا بلند خوانده می‌شود؛ با اینکه از نمازهای روزانه است و حکم بلند خواندن، مربوط به نمازهای شب است.”

همچنین موسی مبرقع سایر سؤالات یحیی را نیز که در زمینه مسائل فقهی و تاریخی بود، به عرض امام (علیه السلام) رسانید.

سپس امام هادی (علیه السلام) فرمود: به او پاسخ بنویس. موسی گفت: چه بنویسم؟ آن حضرت فرمود: بنویس:

“به نام خداوند بخشاینده مهربان. نامه تو که خداوند به راه حق هدایتت کند، به من رسید و هدف تو از طرح این پرسش ها، آزمایش کردن و رنج دادن ما بوده است تا اگر پاسخ ما نارسا باشد، راهی برای عیب جویی از ما به دست آوری. خدا تو را طبق نیتی که داری پاداش دهد. ما به سؤالات تو به تفصیل (در این نامه) پاسخ گفته ایم. پس خوب گوش کن و فهم و درک خود را برای دریافت آن آماده کن و بدان دل بده که حجت بر تو تمام است و السلام.

1- از گفتار خداوند پرسیدی که فرمود: «کسی که علمی از کتاب نزد او بود، گفت …» او آصف بن برخیا بود. سلیمان (علیه السلام) از فهم آنچه آصف بن برخیا می‌دانست، عاجز نبود؛ ولی او خواست (با این کار) به امتش از جن و انس بفهماند که حجت خدا پس از او، آصف بن برخیا است و علم او از علم سلیمان (علیه السلام) بود که سلیمان به امر الهى نزد آصف به امانت گذارده و آن را به او آموخته بود تا در امامت و راهنمایى او اختلافى نباشد؛ چنان که به خود سلیمان نیز در زمان زندگانی داود (علیه السلام) (این دانش) آموخته شده بود تا نبوّت و امامت او پس از داوود مشخص گردد و (بدین وسیله) حجّت بر خلق تمام شود.

2- و اما سجده یعقوب و فرزندانش برای اطاعت خدا و دوست داشتن یوسف (علیه السلام) بود؛ چنانچه سجده فرشته‏‌ها بر آدم (علیه السلام) برای خود آدم نبود؛ بلکه تنها برای اطاعت خدا و اظهار دوستی فرشته‏‌ها با آدم (علیه السلام) بود، پس سجده یعقوب و فرزندانش به همراه یوسف، به شکرانه جمع شدن پراکندگى ( و گرد هم آمدن دوباره) آنان بود. آیا نمی‌نگری که یوسف (علیه السلام) در این هنگام در مقام شکر گزاری الهی چنین می‌گفت: «پروردگارا تو به من ملک دادی و تأویل احادیث آموختی؟»

3- و اما قول خدا «اگر در شکی از آنچه‏ به سویت نازل کردیم؛ پس، از کسانی که کتاب می‌خوانند، بپرس»، مخاطب (همان) رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) است و او خود نسبت به آنچه بر او نازل می‌شد، شکی نداشت؛ ولی نادانان می‌گفتند: چگونه است خداوند رسولی از میان فرشته‏‌ها مبعوث نکرده؛ چرا که میان ما و پیغمبر او در نیاز به خوردن و نوشیدن و بازار رفتن فرقى نیست. پس خدا به پیغمبرش وحی کرد: از آنها که کتاب می‌خوانند، در حضور این نادانان بپرس که آیا خدا پیش از تو رسولی مبعوث کرده که غذا نخورد و در بازارها راه نرود؟ و تو هم بمانند آنهایی.

و همانا فرمود: «اگر تو شکی داری» بدون آنکه (در قلب آن حضرت) شکی وجود داشته باشد؛ (در حقیقت این عبارت) برای مراعات انصاف در گفتار است. چنانچه (در آیه 54، سوره آل عمران، آیه مباهله) فرمود: «بیایید پسران ما و پسران شما، و زنان ما و زنان شما و خود ما و خود شما را دعوت کنیم و به درگاه خدا دعا و تضرع نماییم و لعنت خدا را بر دروغ گویان بخواهیم» و اگر می‌فرمود: (لعنت خدا را) بر شما بخواهیم، آنان پیشنهاد مباهله را نمی‌پذیرفتند. با اینکه خدا می‌دانست پیغمبرش همه پیامهای او را می‌رساند و از دروغ گوها نیست. (در این آیه نیز) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌دانست که در آنچه می‌گوید راست گو است، ولی دوست می‌داشت از جانب خویش منصفانه رفتار کند (و با رعایت همان آغاز به آنان نسبت شک را ندهد.)

4- امّا بلند خواندن (حمد و سوره‏) در نماز صبح، به این دلیل است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز صبح را (در ابتدای وقت آن و) هنگامی به جای می‌آورد که هوا تاریک بود. از این رو حکم آن در حکم قرائت‌های (نمازهاى) شبانه به شمار آمده است.”

و بدین سان امام هادی(علیه السلام) سایر پرسشهای فقهی و تاریخی یحیی را نیز پاسخ گفت.

«برگرفته از کتاب “تحف العقول”، تألیف: “ابو محمد حرانی(ره)“»