باسمه تعالی
زندگى امیرالمومنین (عليه السلام) تا آن اندازه جذاب است كه هم دوست و هم دشمن را در مقابل آن حضرت، تا نهايت درجه دوستي و دشمنى بالا مىبرد. تا جایی که پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) درباره او فرمود:”دو گروه درباره تو هلاک می شوند: دوست افراط گر و دشمن افراط گر.”[1]
دشمن به دليل استقامت او در راه حق، چنان از وى خشمگين است كه در اين باره به افراط مي گرايد. اما شگفتانگیز است که گاه دشمن ترین دشمنان در برابر عظمت او زبان به اعتراف می گشایند.[2] دوست نيز به همان دليل، چنان عشقى به وى مىورزد كه گاه در اين باره به افراط مىگرايد و اگر اندكى غفلت كند، گرفتار گرايشات غلوآميز خواهد شد. كمتر ديده شده است كه در دوره حيات كسى نسبت الوهيت به او بدهند، اما، على (عليه السلام)، هدف چنين نسبتهايى قرار گرفت! (گرچه امام (علیه السلام) با آن به سختى برخورد كرد.)
از سوي ديگر، زندگى سياسى و اجتماعى اميرالمومنين (عليه السلام)، الگويى در حد مدينه فاضله است. گاه در زندگاني آن حضرت، نمونههايى از استقامت بر حكم خدا ديده مىشود، كه به نظر مىرسد قابل پيروى براى ديگران نيست، چنان كه خود امام (علیه السلام) در نامهاى به اين نكته اشاره كردهاند.[3]
يكي از مهمترين جلوههاى زندگى امام، زهدى است كه سر تا سر زندگى آن حضرت را پوشانده است، زاهدى كه حاكم جامعه اسلامي است؛ همه چيز دارد و مىتواند داشته باشد، اما از همه آنها اعراض كرده است. گروهى نزد عمر بن عبد العزيز سخن از زهاد به ميان آورده و درباره زاهدترين شخص پرسوجو مىكردند. بعضى از حاضرين، اشخاصی از جمله ابوذر و عمر را بر شمردند، اما عمر بن عبد العزيز گفت: “علي زاهدترين مردم است.”[4]
امام (عليه السلام)، فقراء را در اطراف خويش جمع كرده و با آنها با مدارا و مهربانى برخورد مىكرد.[5] گاه مىشد كه در وقت نماز، تنها پيراهنش كه خيس بود، بر تنش بود و با همان وضعیت، خطبه مىخواند.[6] زمانى كه يكى از ياران، ديد كه آن حضرت غذاى بسيار سادهاى دارد، به او گفت: “آيا در عراق كه بهترين طعامها در آن است چنين مىكنى؟…”[7]
اسود بن قيس مىگويد: امام على (عليه السلام) در رحبه مسجد كوفه مردم را اطعام مىكرد، اما خود در خانه خود، غذا مىخورد. يكى از اصحاب، پيش خود گفت: “على در منزل خود، غذايى لذيذتر از طعامى كه به مردم داده، مىخورد.” لذا غذا خوردن را رها كرده به دنبال او به راه افتاد. آن حضرت در منزل خادم را صدا زد و از او خواست تا براى آنها غذا بياورد. خادم، گرده نانى همراه با ظرف دوغى آورده و نان را در آن تريد كرد؛ در حالى كه در آن، سبوس گندم وجود داشت. آن مرد به امام (عليه السلام) عرض كرد: “اگر مىفرموديد تا آرد بىسبوس برايتان بياورند، بهتر بود.” امام (عليه السلام) در حالى كه مىگريست فرمود: “به خدا سوگند هرگز نديدم كه در خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نان بدون سبوس باشد.”[8]
معناى اين سخن، آن نبود كه خوردن اين چيزها نادرست است؛ بلكه براى آن حضرت، تابعيت محض از رسول خدا (صلّى الله عليه و آله و سلم) از هر جهت اهميت داشت.
بعد ديگر زندگى امام (علیه السلام)، برخورد با كارگزاران است كه نمونههايى فراوانى از آن را در متون تاريخى مىشناسيم. آن حضرت از هر جهت مراقب كارگزارانش بوده و در همان مدت كوتاه حکومت، نامههاى متعددى از آن حضرت مانده است كه كارگزاران را توبيخ كرده است.
آری! سيره امام امیرالمومنین (علیه السلام)، زندگى انساني كامل و نمونه واقعى يك انسان الهى است. به همين دليل، اين زندگى، براى كسانى كه مىخواهند پايبند باشند، الگوى بسيار بالايى است؛ آن گونه كه هميشه بايد از آن درس گرفت و هنوز براى رسيدن به آن، راهى طولانى باقى مانده است.
«برگرفته از کتاب “حیات فکری و سیاسی امامان شیعه”، تاليف: “حجة الاسلام رسول جعفریان”»
برچسب خورده:استقامت _الگویی جذاب_ برخورد با كارگزاران_زهدساده زیستی_سیره امیرالمومنین ع_مدارا و مهربانى
پاورقیها:
[1] (المعیار و الموازنه، صفحه 32)
(نهج البلاغه، خطبه 127)
[2] به عنوان نمونه، می توان به عکس العمل معاویه در این داستان اشاره کرد.
[3] نهج البلاغه، نامه 45
[4] المعيار و الموازنه، صفحه 240
[5] همان
[6] المعيار و الموازنه، صفحه 241
[7] المعيار و الموازنه، صفحه 249
[8] انساب الاشراف، جلد 2، صفحه 187- الغارات، جلد 1، صفحات 85، 87، 88