«ازدواج توطئه آمیز»

باسمه تعالی

پس از آنکه مأمون با زهر دادن به امام رضا (علیه السلام) ایشان را به شهادت رساند، سعى داشت جامعه از این جنایت آگاهى نیابد. از همین رو براى پوشاندن جنایات خود تظاهر به اندوه و عزادارى مى‏کرد؛ اما با همه پرده پوشى و ریاکارى، سرانجام بر علویان آشکار گردید که قاتل امام هشتم (علیه السلام) کسى جز مأمون نبوده است. لذا شیعیان سخت دل آزرده و خشمگین گردیدند. بر این اساس، مأمون بار دیگر حکومت خویش را در معرض خطر دید و براى پیشگیرى از عواقب امر، توطئه‌ای دیگر را آغاز کرد.

مأمون با تظاهر به مهربانى و دوستى نسبت به امام جواد (علیه السلام)، تصمیم گرفت تا دختر خود را به ازدواج آن حضرت درآورد تا همانند ولیعهدى تحمیلی بر امام رضا (علیه السلام)، از این وصلت نیز برای اعطای مشروعیت به حکومت خود استفاده نماید. بر اساس همین طرح بود که امام جواد (علیه السلام) را در سال 204 هجری قمری (یعنى یک سال پس از شهادت امام رضا (علیه السلام)) از مدینه به بغداد آورد و دختر خود “ام الفضل” را به همسرى آن حضرت درآورد.

این ازدواج که مأمون بر آن اصرار داشت، کاملاً جنبه سیاسى داشت و مى‏توان دریافت که وى از این کار، چند هدف یاد شده در زیر را تعقیب مى‏کرد:

1 – با فرستادن دختر خود به خانه امام جواد (علیه السلام)، آن حضرت را براى همیشه دقیقاً زیر نظر داشته باشد و از کارهاى او بی خبر نماند. تاریخ شاهد این حقیقت است که دختر مأمون نیز وظیفه خبر چینى و گزارشگرى را به خوبی انجام می‏داد.

2 – به خیال خام خویش، با این وصلت، امام (علیه السلام) را با دربار پر عیش و نوش خود مرتبط و آن بزرگوار را به لهو و لعب و فسق و فجور بکشاند. مأمون می‌خواست از این طریق بر قداست امام جواد (علیه السلام) لطمه وارد سازد و آن حضرت را در انظار عمومى از مقام ارجمند عصمت و امامت ساقط و خوار و خفیف نماید.

3 – هدف دیگر مأمون، عوام فریبى بود؛ چنان که گاهى مى ‏گفت: “من به این وصلت اقدام کردم تا امام جواد (علیه السلام) از دخترم صاحب فرزند شود و من، پدر بزرگ کودکى باشم که از نسل پیامبر و على بن ابى طالب (علیهما السلام) است[1].” (1)  اما خوشبختانه این حقه مأمون نیز بى نتیجه بود؛ زیرا ام فضل هرگز فرزندى نیاورد[2](2)  و فرزندان امام جواد (علیه السلام) همگى از همسر دیگر آن حضرت بودند.

4- مامون با این وصلت قصد داشت تا علویان را از اعتراض و قیام بر ضد خود باز دارد و خود را دوست دار و علاقه‏ مند به آل علی (علیه السلام) نشان دهد.

اما از آنجا که بى هیچ شکى، امام جواد (علیه السلام) از اهداف و مقاصد واقعى مأمون آگاهی داشت و به خوبی می‏دانست که او همان کسى است که مرتکب جنایت بزرگ قتل پدرش امام رضا (علیه السلام) شده است، به نظر م ى‏رسد که موافقت آن حضرت با این ازدواج، عمدتاً بر اثر فشارى بوده است که مأمون از پیش بر آن حضرت وارد کرده بود؛ زیرا ازدواجى این چنین، تنها به مصلحت مأمون بوده است؛ نه به مصلحت امام (علیه السلام)!

علاوه بر این، زندگی امام جواد (علیه السلام) نیز به خوبی گواه آن است که انتقال ایشان به بغداد، ازدواج با دختر مأمون و زندگی در دربار او، از روی اکراه و اجبار بوده است. به عنوان نمونه، حسین مکارى، یکى از یاران امام (علیه السلام)، مى‏گوید: “در بغداد خدمت امام جواد (علیه السلام) شرفیاب شدم و زندگیش را دیدم. در ذهنم این چنین خطور کرد که: «اینک که امام به این زندگى مرفّه رسیده است، هرگز به وطن خود، مدینه، باز نخواهد گشت.»”

امام جواد (علیه السلام) لحظه ‏اى سر به زیر افکند. سپس سر برداشت و در حالى که رنگش از اندوه زرد شده بود، فرمود: “اى حسین! نان جوین و نمک خشن در حرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد من از آنچه مرا در آن می‌‏بینى محبوبتر است[3].”(3)

به همین جهت آن حضرت در بغداد نماند و با همسرش ام الفضل به مدینه بازگشت و در آنجا مى‏زیست.

بدین ترتیب، امام جواد (علیه السلام) مجبور گشت تا سالیانی را با دختر قاتل پدر خویش زندگی نماید؛ تا اینکه مأمون در سال 218 هجرى درگذشت و پس از او، برادرش معتصم جاى او را گرفت. معتصم از امام جواد (علیه السلام) خواست که از مدینه به بغداد برود. لذا آن حضرت در ماه محرم سال 220 هجری به بغداد وارد شد. سپس معتصم، با ام الفضل و جعفر (پسر مأمون) بر قتل آن حضرت هم داستان شدند. ام الفضل هم در برابر تحریک و تلقین عمویش معتصم و برادرش جعفر تسلیم گردید و همسر خود امام جواد (علیه السلام) را مسموم ساخت.

این گونه بود که امام جواد (علیه السلام) در آخر ذی قعده سال 220 هجری قمری به شهادت رسید و پیکر مطهرش در بغداد، در جوار جدش امام کاظم (علیه السلام) به خاک سپرده شد. بدین ترتیب، این ازدواج که با دسیسه مامون اتفاق افتاده بود، در کنار عوام فریبی و زیر نظر داشتن امام جواد (علیه السلام)، دستگاه خلافت را به خواسته اصلی خود، یعنی از سر راه برداشتن امام (علیه السلام)، رساند.

آری! نقش داشتن ام فضل در شهادت آن حضرت نیز خود مهر تاییدی بر توطئه آمیز بودن این ازدواج گردید.

«برگرفته از کتاب “سیره پیشوایان”، اثر “حجة الاسلام مهدی پیشوایی” (با برخی اضافات)»


پاورقی ها:

[1] تاریخ یعقوبی، جلد 3، صفحه 189

[2] مناقب ابن شهر آشوب، جلد 4، صفحه 380 

[3]الخرائج، جلد 1، صفحه 381