اخلاق محمدی

باسمه تعالی

لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة

لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیراً

بدون شک برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی هست،

برای آنان که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند.

(سوره احزاب، آیه 21)

از امام حسین (علیه السلام) نقل شده که از قول پدر بزرگوارشان امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مورد زندگی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

“… پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که به خانه تشریف می‌برد، زمان خود را به سه بخش تقسیم می‌کرد: قسمتی را برای عبادت خدا، قسمتی را برای سپری کردن با خانواده و قسمتی را به خود اختصاص می‌داد. در آن بخشی هم که مربوط به خود داشت آن را با دیگران تقسیم می‌کرد و به صادر کردن دستورهاى لازم به خواص اصحاب و تکلیف نمودن آنان براى رسیدگى به کارهاى عمومى مردم صرف می‌کرد و از آن قسمت چیزى را برای کارهاى شخصى خود ذخیره نمی‌کرد.

از جمله روش آن حضرت این بود که در (قسمت سوم از وقت خود یعنی)  وقتی که مربوط به امت بود، ابتدا انسانهای فاضل را اذن می‌داد و به اندازه فضیلت آنان در دین به آنان بخشش می‌نمود؛ و حوائجشان را برطرف می‌کرد و از ایشان درباره امورشان سؤال می‌فرمود و به معارف دین آشنایشان می‌کرد. مردم برای درک فیض و طلب علم خدمت او می‌رسيدند و بیرون نمی‌رفتند مگر این که دل‌هایشان سرشار از علم و معرفت بود.”

“…رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زبان خود را از غیر سخنان مورد لزوم باز می‌داشت و با مردم انس می‌گرفت و آنان را از خود رنجیده‌خاطر نمی‌کرد. همواره لبخند به لب داشت و روی خود را در هم نمی‌کشید. از اصحاب خود تفقّد می‌کرد و از مردم وضعیت جامعه را می‌پرسید و هر عمل نیکی را تحسین می‌کرد و هر عمل زشتی را تقبیح می‌فرمود و در همه امور میانه‌روی می‌کرد. از غفلت مسلمانان و انحرافات غافل نبود و به اندازه حق حرکت می‌کرد، نه بیشتر و نه کمتر. در میان اطرافیان خود کسی را برگزیده‌تر و بهتر می‌دانست که بیشتر از دیگران خیرخواه برای مسلمانان بود و در نزد او مقام و منزلت آن شخصی بزرگ‌تر بود که یاری و پشتیبانیش برای مسلمانان بهتر بود.”

“…دائما خوش‌رو و نرم‌خو بود، خشن و درشت‌خو و فریادکن و فحاش و عیب‌جو و تملق‌گو نبود و به هر چیزی که رغبت و میل نداشت، بی‌میلی خود را در چهره خود نشان نمی‌داد و لذا اشخاص از پیشنهاد آن مأیوس نبودند. امیدواران را ناامید نمی‌کرد. نفس خود را از سه چیز پرهیز می‌داد: از مجادله و پرحرفی و حرف‌های بی‌فایده.”

“…هیچ نشست و برخاستی نمی‌کرد، مگر با ذکر خدا و در هیج مجلسی جای مخصوصی برای خود انتخاب نمی‌کرد و از صدرنشینی نهی می‌فرمود و در مجالس هر جا که خالی بود می‌نشست، و پیروانشان را نیز دستور می‌داد که چنین کنند؛ و در مجلس حق همه را ادا می‌کرد، به طوری که هيچ يک از همنشینانش احساس نمی‌کرد که دیگران در نزد پيامبر محترم‌تر از او است. هرکس حاجتی از او طلب می‌کرد باز نمی‌گشت مگر آن که حاجت خود را گرفته یا با گفتاری قانع و دلخوش گشته بود. خـُلقش آن چنان نرم بود که به مردم اجازه می‌داد او را برای خود پدری مهربان بپندارند. در مجلسش حلم و حیا و راستی و امانت را کاملا رعایت می‌فرمود و در آن صداها بلند نمی‌شد و نوامیس و احترام مردم در آن هتک نمی‌گردید.”

“…هم‌چنین از سه چیز نسبت به مردم پرهیز می‌کرد: اول این که هرگز احدی را مذمت و سرزنش نمی‌کرد. دوم هرگز لغزش و عیوب مردم را جستجو نمی‌کرد و سوم تا امید ثواب در جایی نمی‌دید، سخن نمی‌گفت.”[1]

«برگرفته از: “تفسیر المیزان”، تالیف: “علامه سید محمدحسین طباطبایی (ره)” (با تلخیص)»[2]

برچسب‌ها: اخلاق محمدیسیره پیامبر اکرمفضیلت و معارف دینیمدیریت زمان در اسلاممهربانی و نرم‌خویی پیامبر


پاورقی ها:

[1] معانی الأخبار، صفحه 81

[2] تفسیر المیزان، جلد 6، صفحه 435 (ذیل تفسیر آیات 166 الی 120 سوره مائده)