«آغاز تاریکی»

پس از غصب خلافت علی (علیه السلام) و حمله به خانه حضرت زهرا (سلام الله عليها) که منجر به مجروح شدن آن حضرت گشت؛ چون حال ایشان به وخامت گرایيد، چند تن از زنان مدینه به قصد عيادت به خانه آن حضرت آمدند و عرضه داشتند: “اى دختر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)، شب را با مريضى چگونه به صبح رساندى و اكنون حالت چطور است؟”

زهراى مرضيه (سلام الله عليها) پس از حمد و سپاس خدا و درود بر پیامبر (صلى الله علیه وآله و آله و سلم) در پاسخ آنان به جاى اين كه از درد ظاهری خود سخن گويد، با لحنى غم آلود اما جدى و تکان‌دهنده فرمود:

به خدا در حالى صبح کردم که از دنیاى شما متنفرم، مردان شما را دشمن مى شمرم و از آنها بیزارم.

آنها را آزمودم و دور افکندم و امتحان کردم و مبغوض داشتم…

واى بر آنها! چگونه خلافت را از کوه هاى محکم رسالت و شالوده هاى متین نبوت و رهبرى و جایگاه نزول وحى و جبرئیل امین و آگاهان در امر دنیا و دین، کنار زدند؟

“آگاه باشید زیان آشکار همین است!”[1]

آنها چه ایرادى را بر على (علیه السلام) داشتند؟!

والله آنها بر شمشیر برنده او ایراد مى گرفتند و بى اعتناییش در برابر مرگ در میدان نبرد و قدرت او در جنجگویى و ضربات درهم شکننده اش بر دشمن!

آرى به خدا سوگند [اگر امر خلافت با او بود] هر گاه مردم از جاده حق منحرف مى شدند و از پذیرش دلیل روشن سرباز مى زدند، آنها را با نرمى و ملایمت به سوى منزل مقصود سیر مى داد. سیرى که هرگز آزار دهنده نبود. نه مرکب ناتوان مى شد و نه راکب خسته و ملول.

سرانجام هم آنها را به سرچشمه آب زلال و گوارا وارد مى ساخت. نهرى که دو طرفش مملو از آب بود. آبى که هرگز ناصاف نمى شد. سپس آنها را پس از سیرابى کامل باز مى گرداند و عاقبت او را در پنهان و آشکار خیرخواه خود مى یافتند.

(آری) او هرگز از دنیا بهره نمى گرفت و از آن سودى جز سیراب کردن تشنه کامان و سیر نمودن گرسنگان نداشت.

)و همان گونه که خداوند فرموده): “و اگر اهل شهرها و آبادى ها ایمان مى آوردند و تقوا پیشه مى کردند برکات آسمان و زمین را بر آنها مى گشودیم، ولى (آنها حق را(  تکذیب کردند و ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.”[2]

“و ظالمان این گروه نیز بزودى گرفتار بدى هاى اعمالى که انجام داده اند خواهد شد و هرگز نمى توانند از چنگال عذاب الهى بگریزند.”[3]

اکنون بیا و بشنو! [از دلیل هاى واهى غاصبین] و هر قدر عمر کنى دنیا شگفتى تازه اى به تو نشان مى دهد! و اگر مى خواهى تعجب کنى از سخنان آنها (غاصبین خلافت) تعجب کن.

اى کاش مى دانستم آنها به کدام سند استناد جستند؟ و بر کدام پشتوانه اى اعتماد کردند؟ و به کدام دستاویز محکم چنگ زدند؟…

واى به حال آنها! «آیا کسى که هدایت به سوى حق مى کند براى پیروى شایسته تر است یا آن کس که خود هدایت نمى شود مگر هدایتش کنند؟! شما را چه مى شود؟ چگونه داورى مى کنید؟”[4]

بدانید! به جان خودم سوگند، شتر خلافت باردار شده. منتظر باشید. چندی نمى گذرد که نوزاد خود را به دنیا مى آورد. [آن گاه ببینید چه نوزادى آورده.] سپس (از آن) به جاى کاسه شیر، کاسه هاى پر از خون تازه و سم کشنده را بدوشید. “آن زمان است که طرفداران باطل گرفتار خسران مى شوند.”[5]

(بروید) از این پس به دنیاى خود دل خوش کنید و از آن راضى و خوشحال باشید. ولى براى امتحان و فتنه پر اضطرابى که در انتظار شماست خود را آماده کنید.

شادمان باشید به شمشیرهاى برنده و تسلط تجاوزگرانى ستمگر و خونخوار و هرج و مرجى فراگیر و حکومتى مستبد از ناحیه ظالمان.

حکومتى که ثروت هاى شما را بر باد مى دهد و جمعیّت شما را درو مى کند!

اسفا بر شما! چگونه امید نجات دارید در حالى که حقیقت بر شما مخفى مانده، و از واقعیت ها بى خبرید؟ “آیا ما مى توانیم شما را به پذیرش این دلیل روشن مجبور کنیم با این که شما کراهت دارید؟”[6]

«برگرفته از: “الإحتجاج على أهل اللجاج”، تالیف: “شیخ طبرسی (ره)” (و اضافات)»[7]

برچسب خورده:آغاز تاریکی_جبرئیل_حضرت فاطمه زهرا_خانه حضرت زهرا_ رهبرغاصبین خلافت غصب مجروح مرضيه_نزول وحى

 

پاورقی ها:

[1] سوره زمر، آیه 15

[2] سوره اعراف، آیه 96

[3] سوره زمر، آیه 51

[4] سوره یونس، آیه 35

[5] سوره جاثیه، آیه 27

[6] سوره هود، آیه 28

[7] ترجمه این خطبه از کتاب “برترين بانوى جهان‏” تألیف آيت الله مكارم شيرازى استفاده شده است.