«آب شور»
از بهترین راه هایی که قرآن کریم برای پاکسازی دل به انسان ارائه می دهد، پرهیز از غافل شدن است. به عنوان مثال قرآن دنیا را بازیچه معرفی میکند: “زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی است[1].”از کنار هم قرار دادن این دو اصل نتیجه می شود که توفیق دست یافتن به پاکی روح و تزکیه روان و سپس سیر به سوی خداوند متعال نصیب اهل غفلت و غرقه در دنیا نمی شود.
قرآن کریم، دنیا را به عنوان بازیچه معرفی میکند و در سخنان معصومین (علیهم السلام) آمده است که دنیا سرگرمی است و شیطان و نفس اماره میکوشند تا انسان را به دنیا سرگرم کنند. اگر کسی در این دنیا گرفتار زَرق و برق، القاب و پُست و مقام های اعتباری و دنیایی شود، این عناوین او را به بازی میگیرند، میخندانند و میگریانند، او را عصبی میکنند یا راضی نگه میدارند.
امام موسی بن جعفر (عليهما السلام) به هشام بن حکم – از اصحاب خاصشان – میفرمایند:
“مَثَل دنيا، همچون آب درياست (كه شور است). هر چه تشنه از آن بنوشد، تشنهتر مى شود، تا آنكه او را مى كُشد[2].”
انسان تشنه هنگامی که آب زلال و گوارا مینوشد، بر آب مسلط است و آن را جذب، هضم و تبدیل میکند. ولی اگر انسان آب شور بنوشد، گرفتار آن آب خواهد شد؛ چون چنین آبی در حقیقت دستگاه گوارش او را در اختیار میگیرد و بر عطش وی میافزاید و او ناچار است بار دیگر آب بنوشد که آن نیز اگر شور باشد عطش او را افزونتر میکند.
دنیازده سیر نمیشود بلکه هر اندازه که از دنیا بهرهمند باشد، معادل آن یا بیش از آن درهای حرص و ولع به روی او باز میشود. کسی که بخواهد اسیر تشنگی دنیا نباشد، باید با این حرص سیریناپذیر بجنگد؛ و مهمترین و بزرگترین مانعی که بر سر راه تعالی انسان و سیر به سوی خداوند قرار دارد، تعلق به دنیاست و تا این مانع برطرف نگردد، خورشید کمال بر انسان نمیتابد. قرآن بعضی از مناقب و فضائل را به صورت گذرا ذکر میکند ولی بعضی از امور را مکرر یادآوری می کند. آنچه که قرآن نیز بارها یادآوری میکند، پرهیز از دنیاست. زیرا هر خطری که دامنگیر انسان شده از تعلق به دنیا بوده است. لذا معصومین (علیهم السلام) در خصوص پرهیز از این “دنیا” تذکر فرمودهاند و در کلام حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از آن بسان آب شور تعبير شده و نسبت به آن هشدار داده شده است.
(برگرفته از تفسیر موضوعی قرآن، آیت الله جوادی آملی جلد 11 مراحل اخلاق در قرآن)
پاورقیها:
[1] سوره محمد آیه 36 “انما الحیوة الدنیا لعب و لهو
[2] تحف العقول ص417 و بحارالانوار ج 1 ص152