چند روزی است که از عاشورای حسینی ، آن حماسه عظیم و سند مظلومیت اهل بیت پیامبر (ص) می گذرد . پس از حادثه عاشورا و شهادت جانگداز سیدالشهدا (ع) و یاران با وفایش ، یزید – حاکم جائر اموی و عامل اصلی جنایت هولناک کربلا – بر این گمان بود پرچمی که اباعبدالله الحسین (ع ) آن را بر افراشت ، بر زمین نشسته است و چراغ هدایت حسینی ، رو به خاموشی می گراید ؛ اما او سخت در اشتباه بود ؛ چرا که عاشورا ، پیام رسانی مانند زینب (س) داشت . براستی وجود با عظمت زینب کبری (س) بود که به همراه امام سید الساجدین ، زین العابدین (ع) ، به افشای ظلم و فساد یزید و اطرافیانش پرداخت و پیام آن حماسه الهی را به گوش مردم غافل زمانه رسانید و بدرستی که تاریخ گواهی می دهد که زینب ظرفیت حمل این رسالت ربانی را داشت .
مقام و منزلت زینب (س) ، علم او ، عبادت و پرستش او و استقامت و پایداری این بانوی بزرگوار ، همگی نشانگر علو مرتبت چنین اسوه تقوا و پاکدامنی است . زینب (س) نه تنها از خاندان وحی و زاده فاطمه زهرا (س) بود ، بلکه خود دریائی از علم را به همراه داشت . همان علمی که امام چهارم ، او را بدان ، اینگونه ستود : ” انت بحمد الله عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه ” . ” شما ( وجود مقدس زینب (س) ) بحمد خدا ، دانشمندی آموزگار نادیده و دانائی بدون آموزنده می باشید . ” و منظور امام اینست که سرچشمه علوم عمه ایشان ، از همان سرچشمه علوم نبوی و معارف علوی است . ایشان در دوران حکومت امیر مؤمنان (ع) ، مجلس درسی برای بانوان مدینه تشکیل داده بودند و به تفسیر قرآن می پرداختند .
زینب (س) حتی در زمان بیماری امام سجاد (ع) ( که بنا بر مصلحت الهی و تنها در مقطع زمانی واقعه عاشورا و اندکی پس از آن روی داده بود ) نیابت خاصی از امام حسین (ع) بر عهده داشتند و محل مراجعه مردمدر مسائل حلال و حرام و سؤالاتشان بودند .تهجد و عبادت این بانوی مجلله نیز به سان علم او ، کم نظیر بود . تا آنجا که او نافله شبش را حتی در شب یازدهم محرم ( پس از به شهادت رسیدن سیدالشهدا و دیگر برادران و حتی فرزندان زینب و همچنین پس از هجوم سیل عظیم مصائبی که بر او واقع گشت ) ترک ننمود . و اما مقام زینب ….
صحبت درباره مقام بانوئی که امام زمانش به هنگام دیدار با او ، به احترام او در مقابل قدومش می ایستد و اورا در جای خوش می نشاند ، بسی دشوار است و ما تنها به ذکر گوشه ای از بیکران منزلت او بسنده می کنیم . امام حسین (ع) در وداع آخرینش با زینب کبری (س) خطاب به او فرمودند که خواهرم مرا در نماز شبت از یاد مبر .
و چه غمبار است که بانوئی با چنین علو مقام را در عصر عاشورا به اسارت بگیرند و او را خارج شده از دین خدا بنامند بر پیکرش تازیانه زنند ….
و اینها همه جلوه ای عظیم از صبر زینب (س) بود …
آری ، زینب (س) به همراه امام سجاد (ع) قافله سالار کاروان اهل بیت بودند . قافله ای که حامل کودکان یتیم و رنج دیده و زنان مصیبت کشیده ای بود که تنها مونسشان را زینب (س) می دانستند و به او پناه می بردند . او نیز در تمامی مصائب ف خود را سپر بلای آنان قرار می داد و مصیباتشان را بر جان خود می خرید و به همراه برادر زاده بزرگوار خود ، امام سجاد (ع) همچنان پرچم نهضت حسینی را بر افراشته نگهداشت و با افشاگریهای خویش علیه حکومت ننگین اموی ، پایه سلطه ظلم و جور را متزلزل نمود .
سلام بر قلب بردبار زینب و لسان شاکر او …