“پرسشگری و حقیقت جوئی”

  1. Home
  2. »
  3. امام محمد بن علی الجواد (علیه السلام)
  4. »
  5. “پرسشگری و حقیقت جوئی”

باسمه تعالی

همیشه در هر مسأله ای ممکن است سؤالاتی برایمان پیش بیاید؛ اما مهم این است که اگر پیگیرانه و با توجه به اصول و ضوابطی خاص به دنبال پاسخ آنها برویم، قطعاً به هدف خواهیم رسید.

در طول تاریخ همواره یکی از مسایل مهم در جامعه مسلمین، مسأله امامت بوده و هست. شیعیان نیز همیشه و در طی زمان های مختلف، سعی کرده اند که با اصولی که قرآن کریم و اهل بیت (علیهم السلام) به آنها آموخته اند، از طریق پرسشگری و به گونه ای صحیح، امام خویش را بشناسند.

شیعیان امامی از یک سو امامت را از جنبه الهی آن می نگرند و به همین دلیل کمی سن امام هرگز نمی تواند در عقیده آنان خللی وارد آورد. اما از سوی دیگر آنچه اهمیت دارد، بروز این وجهه الهی است که می باید در علم و دانش امامان (علیهم السلام) باشد. در واقع امامان (علیه السلام) پاسخگوی کلیه سؤالات شیعیان بوده اند و یکی از راه هایی که شیعیان اصرار داشتند تا از طریق آن امام خویش را بشناسند، دانش امام (علیه السلام) بوده است. از این رو شیعیان در طول تاریخ درباره تمامی امامان (علیه السلام) با وجود دلایل متعدّد بر امامتشان، این اصل را رعایت کرده اند. شیعیان امامان خویش را در مقابل انواع پرسش ها قرار می دادند و تنها موقعی که احساس می کردند آنها از عهده پاسخگویی به این سؤالات بر می آیند، آنان را به عنوان امام معصوم می پذیرفتند.

در خصوص امامت امام جواد (علیه السلام) نیز این مطلب به روشنی دیده می شود. اضطرابی که پس از رحلت امام رضا (علیه السلام) در میان شیعیان آن حضرت به وجود آمد، سبب شد تا برخی از آنها به دنبال عبد الله بن موسی، برادر امام رضا (علیه السلام) بروند. ولی از آنجا که شیعه حاضر نبود تا بدون دلیل امامت کسی را بپذیرد، جمعی از شیعیان پیش وی سؤالاتی مطرح کردند و هنگامی که او را از جواب مسایل خود ناتوان دیدند، وی را ترک کردند. با تمام این احوال، بیشتر شیعیان به امامت امام جواد (علیه السلام) گردن نهادند. اگرچه کسانی بودند که مسأله کم سنی را به خود امام جواد (علیه السلام) هم یاد آور شدند، اما عقیده شیعه بر اساس قرآن کریم این است که مسأله نبوّت یحیی بن زکریا در کودکی و رسالت حضرت عیسی در دوران شیرخوارگی، نشان می دهد که علم در حجّت خدا، ولو به سن بلوغ هم نرسیده باشد، بدون آموزش و یادگیری به طور الهی می تواند وجود داشته باشد.

علم امام جواد (علیه السلام) در مناظرات و مجالس پرسش و پاسخی که با مخالفان و یا دانشمندان ادیان و مذاهب دیگر داشتند، نمود بیشتری پیدا کرد. این مجالس بیشتر از طرف مأمون و معتصم ترتیب داده می شد و هدف آنها از ترتیب دادن چنین مجالسی این بود که امام جواد (علیه السلام) در پاسخ دادن مغلوب شود و این موضوع باعث تضعیف ایشان و شیعیانشان گردد. اما در تمامی این مناظرات، نتیجه خلاف آن چیزی بود که مخالفان حضرت توقع داشتند و در پایان مجلس، برتری علمی آن حضرت جلوه بیشتری پیدا می کرد.

به دنبال همین مسأله بود که برتری علمی آن حضرت نه تنها در میان شیعیان که در میان دشمنان ایشان نیز آشکار شده بود. لذا مأمون که مسلّماً از سرسخت ترین دشمنان آن حضرت به شمار می آید، خود به برتری و فضل آن حضرت اعتراف می کند:

هنگامی که مأمون بر آن شد تا دختر خود، امّ فضل را به اجبار به تزویج امام جواد (علیه السلام) در آورد، عبّاسیان بر آشفتند و گمان کردند که ممکن است خلافت از دست بنی عبّاس بیرون شود. لذا گفتند: “محمّد بن علی کم سن و سال است. نه معرفتی به دین دارد و نه فقهی می داند. خلیفه اجازه بدهد تا تفقّهی در دین پیدا کند و پس از آن هرچه مصلحت دانست درباره آن انجام دهد.”

مأمون گفت:” وای بر شما! من این جوان را بیش از شما می شناسم. او از خاندانی است که علمشان الهی است و از الهام خدا سرچشمه می گیرد. پدرانش همواره در علم و ادب از کسب علم و آموزش های معمولی بی نیاز بوده اند. او را با این که سنش اندک است بدان جهت برگزیده ام که برتری او را بر همه اهل فضل و علم محرز می دانم.”

در نتیجه علم سرشار امام جواد (علیه السلام) به قدری بر همگان واضح و آشکار گردیده بود که ملاکی برای تشخیص حق از باطل شمرده می شد. به همین دلیل شیعیان از یک سو با نصوصی که از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان پیشین (علیهم السلام) در این زمینه رسیده بود و از سوی دیگر با ظهور علم الهی امام جواد (علیه السلام)، توانستند امام خویش را بشناسند. لذا حتی وجود مدّعبان دروغین نتوانست مانع از رسیدن آنان به حق و حقیقت گردد.

اما در این میان ما چگونه ایم؟ به راستی اصول داوری ما بین حق و باطل بر چه معیاری استوار است؟ آیا ما نیز در مسیر جستجوی حقیقت اصول قرآن و عترت را شناخته ایم؟

(برگرفته از کتاب “حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم السلام)”، نوشته: رسول جعفریان)