امامان شیعه در اکثر دوران حیاتشان تحت فشارهای حکومت‌های وقت قرار داشتند. امام عسکری (علیه السلام) در سنین نوجوانی به همراه پدرشان امام هادی (علیه السلام) تحت فشار خلیفه‌ی عباسی از مدینه به سامرا منتقل شدند و در محدوده‌ی پادگانی (عسکر)، تحت کنترل دستگاه خلافت سکونت یافتند. دوران امامت ایشان پس از شهادت پدرشان امام هادی (علیه السلام) شش سال به طول انجامید. امام در طی این شش سال، سه سال را در زندان بودند و سه سال دیگر در اکثر اوقات تحت نظارت شدید قرار داشتند. به عنوان مثال، امام می‌بایست هر هفته روزهای دوشنبه و پنج شنبه به دربار خلیفه عباسی حاضر می‌شدند.1

ابو هاشم جعفری2می‌گوید: “ما چند نفر در زندان بودیم که امام عسکری (علیه السلام) و برادرشان جعفر را وارد زندان کردند. برای عرض ادب و خدمت، به سوی حضرت شتافتیم و گرد ایشان جمع شدیم. در زندان، مردی بود که ادعا می‌کرد از علویان (از نسل علی‌بن‌ابی‌طالب (علیهما السلام)) است. امام (علیه السلام) متوجه حضور وی شد و گفت: “اگر در جمع شما فردی که از شما نیست، نمی‌بود، می گفتم چه زمانی آزاد می‌شوید.” آن‌گاه به آن مرد اشاره کرد که بیرون رود و او بیرون رفت. سپس فرمود: “این مرد از شما نیست. از او برحذر باشید. او گزارشی از آن‌چه گفته‌اید، برای خلیفه تهیه کرده که هم‌اکنون در میان لباس‌های اوست. یکی از حاضران او را تفتیش کرد و گزارش را که در لابلای لباس پنهان کرده‌بود، کشف کرد. این فرد مطالب مهم و خطرناکی درباره ما نوشته بود.”3

راوی دیگری نقل می‌کند: “روزی در خیابان منتهی به بازار نشسته بودم. ناگهان امام حسن عسکری (علیه السلام) را دیدم که به سوی دروازه‌ی شهر حرکت می‌کرد. در دلم گفتم: خوب است فریاد کنم که: مردم! این حجت خدا است، او را بشناسید. ولی با خود گفتم در این صورت مرا می‌کشند! امام وقتی به کنار من رسید و من به او نگریستم، انگشت سبابه را بر دهان گذاشت و اشاره کرد که سکوت! من به سرعت پیش رفتم و بوسه بر پاهای او زدم. فرمود: “مواظب باش! اگر (حقیقت جایگاه اهل بیت (علیهم السلام)) فاش کنی، هلاک می‌شوی!” شب آن روز به حضور امام (علیه السلام) رسیدم. فرمود: “باید رازداری کنید و گرنه کشته می‌شوید. خود را به خطر نیندازید.”4

با وجود تمامی این شرایط سخت و فشارها، امام (علیه السلام) اقدامات مهم و بسیار تأثیرگذاری را برای حفظ و تداوم شیعه به کاربردند. امام عسکری (علیه السلام) اصحاب خود را به طور ویژه به نوشتن کتب ترغیب می‌کردند، که نتیجه‌ی کتابت‌ها تا 118 کتاب حدیثی گزارش شده‌است5