مرام وفای به عهد

وفای به عهد و پایبندی به تعهدات از نظر اسلام از عالی ترین فضایل اخلاقی است. تعالیم قرآن کریم و اهل بیت (علیهم السلام) حکایت از این دارد که وفای به عهد، یکی از شرایط اساسی “ایمان” محسوب می‌شود[1] و تخطی از آن در حکم بی‌دینی و بی‌ایمانی است.[2]

این اصل در محدوده روابط داخلی مسلمانان با یکدیگر خلاصه نمی‌شود؛ بلکه ایشان موظفند در برابر غیر مسلمانان، خواه دوست و خواه دشمن نیز، این اصل انسانی و ایمانی را رعایت نمایند. اگر این مبنا را در تاریخ زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بررسی کنیم، خواهیم دید که ایشان در دوران رسالت خود معاهداتی را با مشرکان، مسیحیان نجران، اهل کتاب و قبایل عرب امضاء و به تمام شئون و تعهدات آن پایبند بوده‌اند.

دستورات اسلام در زمینه تعهد و وفای به عهد بسیار است. یکی از غنی‌ترین توصیه‌های اولیای دین در این باره را می‌توان در فرمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) به فرماندارشان در مصر یافت.

این نامه که به “عهدنامه مالک اشتر” شهرت دارد، فشرده‌ای از نظریات و افکار و اندیشه‌های جهانتاب امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است. مطالب اين نامه آنچنان دقیق و عمیق بیان شده است که می‌توان گفت: در آن تکالیف تمامی افراد بشر چه به عنوان یک بنده و مخلوق در برابر پروردگار، چه به عنوان یک انسان در جامعه، چه به عنوان یک حاکم که مسئول اجرای احکام اسلامی است و چه به عنوان فردی که تحت حمایت قوانین اسلام زندگی می‌کند، به وضوح روشن شده است.

ایشان اگر چه در این نامه، مالک اشتر را خطاب قرار داده‌اند، اما واقعیت آن است که تمام انسان‌ها، در تمام مکان‌ها و زمان‌ها می‌توانند مخاطب این نامه قرار گيرند.با توجه به اهمیت این نامه و مضامین بالای آن، بجاست بخشی از این عهدنامه که به موضوع وفای به عهد می‌پردازد را مرور نماييم:

“اگر بین خود و دشمنت پیمانی بستى، یا از جانب خود به او لباس امان پوشاندى، به عهد خویش وفا کن و تعهدت را محترم شمار و جانت را سپر تعهدات خویش قرار ده!

چرا که مردم جهان ـ با تمام اختلافاتی که دارند ـ بر هیچ یک از واجبات الهى چون بزرگ شمردن وفاى به عهد و پیمان اتفاق‏ نظر ندارند. مشرکین هم علاوه بر مسلمین، وفاى به عهد را بر خود لازم مى‏دانستند، چرا که عواقب زشت پیمان‌شکنى را آزموده بودند. بنا بر این هرگز پیمان‌شکنى مکن، و در عهد خود خیانت روا مدار، و دشمنت [که در پیمان با توست] را مفریب؛ چرا که جز نادان بدبخت، هیچ شخصی بر خداوند گستاخی روا نمی‌دارد.

خداوند عهد و پیمانش را امان قرار داده و رعایت آن را از باب رحمتش بر عهده همه بندگان گذاشته است. عهد و پیمان حریم امنى است تا در استوارى آن بیاسایند، و همگان به پناه آن روند.بنا بر این در عهد و پیمان خیانت و فریب و حیله‌گری روا نمی‌باشد.هرگز پیمانى مبند که در تعبیرات‏ آن جاى گفتگو باقى بماند، و بعد از تأکید و عبارات محکم، عبارات سست‏ و دو پهلو به کار مبر [که اثر آن را خنثى کند].

مبادا سختی پیمانی که بر عهده‌ات افتاده و عهد خدا آن را بر گردنت نهاده تو را وادار سازد که براى فسخ آن از راه ناحق‏ اقدام کنى؛ چرا که صبر تو در تنگناى عهد و پیمانی که امید گشایش و نیکویی عاقبتش را دارى بهتر است از پیمان‌شکنی و خیانتى که از مجازاتش ترس داری.همان عهد شکستنی که موجب چنان مسئولیتى از ناحیه خداوند برایت می‌گردد که نه در دنیا و نه‏ در آخرت نتوانى پاسخگوى آن باشى…” [3]

«برگرفته از کتاب: “آئین کشورداری از دیدگاه امام علی (علیه السلام)”، تألیف: “مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (ره)”(با تلخیص و اضافات)»

برچسب خورده:اصل انسانی و ایمان_امیر المومنین_تعالیم قرآن کریم و اهل بیت_عهدنامه مالک اشتر_مرام وفای به عهد

 

پاورقی ها:

[1]  (سوره مؤمنون، آیه 8)

[2]  (مجموعه ورام، جلد 2، صفحه 226)

[3]  (نهج البلاغه، فرازهایی از نامه شماره 53)