انسان موحدی که به حکم وقوف در عرفات و مشعر، به مقام معرفت الله و خداشناسی کامل رسیده و تمام تمایلات نفسانی و دنیایی در نظرش خاک و سنگ آمده و در دریای محبت پروردگار مستغرق شده است، طبیعی است که از گذشتن از هر چیزی که بر سر راه او قرار گرفته و مانع از نیل به معبودش گردد، دریغ و مضایقه نخواهد کرد. اگرچه آن مانع فرزند عزیزش و پیوند قلبی باشد، یا جان خودش و خواهش های درونیش.
منتهی حضرت معبود محبوب، از باب ارفاق، به قربانی کردن یک حیوان از دارایی های انسان راضی شده و همان را به عنوان مظهر جانبازی و فداکاری در راه خود پذیرفته است. اما با این شرط که به راستی با کشتن این حیوان، تمام شهوات افراطی و تمایلات پست از قبیل حرص، بخل و طمع، حب ریاست و شهرت، دو بهم زنی و بدبینی و سایر رذایل نفسانی و خو های شیطانی، همه را زیر پا نهاده و ذبح نماید و با تصمیمی قاطع و عزمی راسخ بگوید:
“به نام خدا، روی خود را بسوی خداوندی می گردانم که آسمانها و زمین را پدید آورده است”
و هنگام این عمل به یاد این آیه شریفه قرآن افتاده و از نظر بگذراند که خداوند می فرماید:
“هرگز گوشت و خون قربانی ها به خدا نمی رسد. بلکه آنچه به خدا می رسد تقوای شماست.”
یعنی دلهای با تقوی و غرق در محبت خداوند که با کشتن قربانی، گوشه ای از صفا و رمز عبودیت خود را نشان می دهند، به مقام قرب نایل شده و مشمول عنایات خدا می شوند. آری خدا طالب تقوای شماست، تقوی هم یعنی کشتن هوای نفس و ریختن افکار شیطانی از دامن دل.
“و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی باز دارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست.”
بهشت که همان مقام قرب خدا و جایگاه اهل تقوی است نصیب کسی می شود که از پروای خدا ترک هوا کند.
آن حیوان مهیب و درنده خوی که در داخل وجود انسان مسکن گزیده و هر دم از جا می جنید و برای اشباع شهوات حیوانی خود دهان به هر سو می افکند و از هیچ گناه و جنایتی در راه رسیدن به اهداف خود فرو نمی گذارد، باید بر زمین خوابانده شود و کارد به گلویش کشیده شود.
این حیوان خطرناک است که سر راه آدمی خوابیده و نمی گذارد انسان به خدا نزدیک شود و نایل به سعادت شود. کشتن و از بین بردن آن، قربانی حقیقی انسان و وسیله تقرب انسان در پیشگاه خداست. نه فقط کشتن گوسفند و ریختن خون آن حیوان بی زبان.
هنگامی که انسان توانست در سایه تربیت دینی و کسب معارف الهی، آن صفات زشت و اخلاق ناپسند شیطانی را که همچون حجابی ضخیم و سدی عظیم، بین او و خدا قرار گرفته و راه سعادت را بر او بسته است، از سر راه خود بردارد و تیرگی های رذایل اخلاقی را از آیینه قلب بزداید، در این هنگام است که راه به سوی خدا باز می شود و قلب صاف و پاک آدمی برای توجه به خدا آماده می شود که بگوید:
“به نام خدا، روی خود را بسوی خداوندی میگردانم که آسمانها و زمین را پدید آورده است.”
“برگرفته از کتاب حج برنامه تکامل، تألیف آیت الله ضیاء آبادی”
سایت رشد، فرا رسیدن، عید سعید قربان،
عید طاعت و عید خلوص و گاه قدم گذاردن در مسیر قرب الهی،
بر تمامی پیروان آیین ابراهیمی فرخنده باد.
مطالب مرتبط
آخرین ها
«جانشین پاکان»
“هر کس بمیرد در حالى که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.” پیامبر […]«با دوستان محبت، با دشمنان مروت»
چگونگی مواجهه با دوستان و شیوه رویارویی با دشمنان، یکی از مهمترین عرصههای سنجش اخلاقی هر فرد است. […]- دیدگانی نگران امتآب بر آن پیکر مطهر و رنجور میریخت و این گونه با او نجوا میکرد: “پدر و مادرم فدای توای رسول […]
- “پاسخی محکم”در اندیشه اسلامی، ارزش برای عمل انسان است و آدمیان ساخته ی دست خویش هستند؛ لذا انسان با عمل و […]
اخلاق محمدی
لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیراً بدون شک برای […]