علی و برخورد با مخالف

باسمه تعالی

هنگامی که صفحات تاریخ را ورق می‌زنیم، مشاهده می‌کنیم که حاکمان، سلاطین و پادشاهان چگونه با مخالفان خود برخورد می‌نموده اند. آنان ضمن آنکه به مخالفان خویش اجازه ابراز عقیده را نداده و هرگونه حرکتى را از آنان سلب مى کردند، مخالفان حکومت خود را نیز بـا تـصـفـیه هاى خونین، قتل و غارت و شکنجه و زندان سرکوب می‌نمودند. امـّا امـیـرالمـؤمـنـیـن عـلى (علیه السلام)در روش بـرخـورد بـا دشـمـن و تحمّل مخالفان، الگویی متفاوت ارایه می‌دهد.

در تاریخ نقل شده است که پس از بیعت عموم مردم مدینه با آن حضرت، عمّار یاسر به خدمت او آمد و گفت:

“اى امیرالمؤمنین! همه اقشار گوناگون مدینه به خدمت شما آمدند و بیعت کردند. تنها برخى از افراد مشهور هنوز بیعت نکرده اند. اگر امیرالمؤمنین مصلحت بداند، ایشان را فراخواند تا هماهنگ با مهاجر و انصار، بیعت کنند.”

امیرالمؤمنین، على (علیه السلام)فرمود: “اى عمّار! کسى که به ما رغبت ندارد، ما را نیز به او حاجتى نیست؛ (پس دیگر) دیدار او چه لزومی دارد؟”

در این هنگام، مالک اَشتر نخعى گفت: “اى امیرالمؤمنین! فراخواندن این افراد به مصلحت مى باشد، از آن جهت که وقتی آنان بیعت کنند، فردا کار ما با آنها به شمشیر و جنگ کشانده نمی‌شود. مردمان به منظور رعایت مصلحت کار خویش در پیروی از تو رغبت مى کنند، تو نیز مصلحت کار خویش را حفظ کن و همگان را بر خدمتو اطاعت خود تشویق کن.”

امیرالمؤمنین (علیه السلام)فرمود: “اى مالک! من مردمان را بهتر از تو مى شناسم. بگذار تا مطابق نظر خویشتن عمل کنند.”

بدین ترتیب، امیرالمؤمنین (علیه السلام) مخالفین حکومت خود را مجبور به بیعت با خود ننمود. به گواه تاریخ، این برخورد ملایم علی (علیه السلام) تنها منحصر به منتقدین و مخالفین خاموش نبود؛ بلکه حتی رفتار امام(علیه السلام) با مخالفینی که پرچم تضاد و تقابل را به صراحت برافراشته بودند نیز منحصر به فرد است. به عنوان نمونه، بردباری امیرالمؤمنین (علیه السلام)در مواجهه با کارشکنی‌های خوارج، که از مخالفین بارز و شاخص حکومت او بودند، این رفتار حضرت را به خوبی نمایان می‌سازد.

روزى جـمـعـى از خوارج وارد مسجد کوفه شدند تا با شعارهاى مداوم، سخنرانى امام على (علیه السلام)را بـر هم زنند. لذا اگر چه امیرالمؤمنین (علیه السلام)سرگرم سخنرانى بود، اما یکى از آنان بپا خاست و فریاد زد: “لا حُکمِ إِلاّ لِلّه”، و دیگرى از سوئى دیگر فریاد زد: “لاحُکمِ إِلاّ لِلّه” و سوّمى از گوشه دیگر مسجد همین شعار را تکرار نمود. سپس گروهى برخاستند و به پیروی از آنان این شعار را سر دادند.

حضرت بـا بـزرگـوارى خـاصـّى مـخـالفـت هـاى آنـان را تحمّل کرد. آنگاه خطاب به مردم فرمود: “شعار حقّى است که (آنان) از آن باطل اراده مى کنند.” سپس خطاب به خوارج در مسجد فرمود:”تـا وقـتـى کـه دسـت بـه شـمـشـیـر نـبـردیـد و بـا مـا هـسـتـیـد، از سـه اصل اساسى برخوردارید:

1- از ورود شما به مسجد براى نماز جلوگیرى نمى کنیم.

2- تا وقتى که با ما هستید، از حقوق بیت المال شما را محروم نمى کنیم.

3-  تا شما جنگ را آغاز نکنید، ما با شما نمى جنگیم.”[1]

لذا آنچه حکومت کوتاه علی (علیه السلام) را متمایز می‌سازد، ملایمت، بردباری و روش الهی آن حضرت در برخورد با مخالفان و منتقدین است؛ چه آنان که مخالفت خود را به صراحت ابراز نمی‌کنند و چه آنان که علنا بر طبل مخالفت کوبیده و با رفتار خود آنرا اظهار می‌نمودند. این برخورد رئوفانه و بزرگوارانه برخاسته از نگرش جهانشمول امام(علیه السلام) نسبت به مردم و حکمرانی است. نگرش ایشان به افراد تحت حکومت خود قبل از آنکه از زاویه موافق و مخالف باشد، نگرشی انسانی و برادرانه است. چنین نگرشی به خوبی در نامه آن حضرت به مالک اشتر (فرماندار امام در مصر) منعکس شده است؛ آنگاه که فرمود:

 “مهربانى با مردم را پوشش دل خویش قرارده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوانی شکارى باشى که خوردن آنان را غنیمت دانى؛ زیرا مردم دو دسته اند: دسته اى برادر دینى تو و دسته دیگر همانند تو در آفرینش مى باشند. اگر گناهى از آنان سر مى زند، یا مشکلی برایشان پیش می آید، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهى مرتکب مى گردند، آنان را ببخشاى و بر آنان آسان گیر، آنگونه که دوست دارى خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد.”[2]

آری در واقع، حقیقت اسلام همین است که پیشوای حقیقی آن در رفتار خویش به ما می نمایاند…

(برگرفته از کتاب «الگوهاى رفتارى امام على (علیه السلام) » تالیف:مرحوم محمّد دشتى)

برچسب خورده:امیر المومنین امام علی_امیرالمؤمنین_حکمرانی_علی و برخورد با مخالف_مدارا با دشمنان_ملایمت، بردباری و روش الهی_مهربانى با مردم_نگرشی انسانی و برادرانه

 

پاورقی‌ها:

[1] تاریخ طبرى، جلد4، صفحه 53.

[2] نهج البلاغه، نامه 53