در تاریخ نقل شده است که بُریحه عباسى که از طرف متوکّل، مسئولیّت امامت نماز جمعه شهر مدینه و مکّه را بر عهده داشت و جیرهخوار او بود، براى متوکل نوشت: “اگر به مکه و مدینه احتیاج داری (و مردم و اختیارات آن را میخواهی)، امر کن تا علی بن محمد (امام هادی (علیه السّلام)) را از اینجا خارج کنند، زیرا آن حضرت مردم را بسوى خود دعوت میکند و جمعیت زیادى تابع او شده اند”. بریحه چند نامه بدین مضمون براى متوکل نوشت.
با توجّه به این سخنچینىها و گزارشهای دروغین، و این که شخص متوکّل نیز، دشمن سرسخت امام هادی (علیه السّلام) و پدرانش بود، وی یحى بنهَرثَمه را با نامهاى بحضور امام على النقى (علیه السّلام) فرستاد، و در آن نامه نوشت: “من مشتاق دیدار تو هستم، تقاضا دارم که نزد من بیایى”. او نامهاى هم براى بریحه نوشت که منظور متوکل را به عرض امام برساند.
یحى بن هرثمه به مدینه آمد و نامه متوکل را به بریحه داد، یحیى و بریحه با یکدیگر به حضور امام على النقى (علیه السّلام) رسیدند و نامه متوکل را به آن حضرت تقدیم کردند. امام (علیه السّلام) مدت سه روز از آنان مهلت خواست، و بعد از سه روز اسبها را زین کرده و بارها را بسته، به سمت عراق (مقر حکومت متوکل) حرکت کرد. عدّه اى از مردم و بزرگان مدینه به عنوان مشایعت، امام هادی (علیه السّلام) را همراهى کردند که از آن جمله همین بُریحه عبّاسى بود. وقتى که مقدارى از راه طى شد، بریحه به امام (علیه السّلام) عرض کرد: “میدانم شما واقفى که من باعث شدم تا شما را به عراق ببرند، من قسم میخورم که اگر شکایت مرا به متوکل یا یکى از یاران خصوصى او یا پسرانش بکنى، من نخلستانهای تو را قطع میکنم و دوستان تو را میکشم، چشمه و قناتهاى زمینهاى تو را از بین خواهم برد؛ این کارها را حتما انجام خواهم داد.”
امام هادی (علیه السّلام) رو به بریحه کرد و فرمود: “اما من شکایت تو را به خدا میکنم؛ وقتى که شکایت تو را به خدا بکنم هرگز به خلق خدا از تو شکایت نخواهم کرد.”
بریحه به دست و پاى امام افتاد؛ گریه و زارى کرد و طلب عفو نمود، امام على النقى (علیه السّلام) فرمود:” تو را عفو کردم”، و به راه خود ادامه داد…
بدین ترتیب، با آنکه بریحه ظلم بزرگى در حق امام هادى (علیه السلام) مرتکب شده بود و و باعث تبعید حضرت و دوری ایشان از خانواده و دوستانشان شده بود، و این همان تبعیدی بود که در نهایت ایشان در آن به شهادت رسید، ولی امام (علیه السلام) از او گذشتند و گستاخی و تهدید او را با متانت پاسخ دادند. شاید بتوان این رفتار امام (علیه السلام) را مصداق بارز این آیه قرآن کریم دانست که خداوند میفرماید:” عفو را پیشه کن و به نیکی فرمان ده و از جاهلان اعراض کن.”1
(برگرفته از اثبات الوصیه، تالیف علی بن حسین مسعودی2 (با تغییرات و اضافات جزئی))
سایت رشد، فرا رسیدن 3 رجب، سال روز شهادت
اسوه گذشت و کرامت و پیشوای هدایت،
حضرت امام علی بن محمد الهادی (علیه السلام)
را به تمامی مسلمانان جهان، به خصوص شما دوست گرامی تسلیت میگوید.
پاورقی ها:
مطالب مرتبط
آخرین ها
« در عفو لذتی است که در انتقام نیست … »
شخصی از خویشاوندان امام سجاد (علیه السلام) نزد ایشان آمد و آن حضرت را مخاطب قرار داد و به ایشان […]« دلسوز و مهربان»
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جامعهای ظهور کرد که به بدترین امراض آدمیّت مبتلا بود؛ […]«نشانی از دلدار»
ابوالأدیان خادم امام عسکری (علیه السلام) گوید: «من در خدمت امام عسکری (علیه السلام) بودم و نامههای […]«نگرانی، چرا؟»
آیه را بارها خوانده بود، اما مفهوم آن را به درستی نمیتوانست دریابد. در ذهنش بارها آن را مرور کرد: […]«موعد صبر»
“یآ أَیّها الَّذین ءَامنوا استعینوا بالصبر والصّلاه إِنّ اللّه مع الصّابرین“ “اى […]