«سیره متواضعان»

«سیره متواضعان»

همه انسان­ ها از نزدیکی و علاقه دیگران نسبت به خود احساس شادمانی و رضایتمندی دارند. یکی از زیباترین رفتارهایی که افراد را به ما نزدیک می­کند و در تعالیم پیشوایان دین بسیار مورد سفارش قرار گرفته است، تواضع در برابر مردم می­باشد. نقطه مقابل این خصوصیت اخلاقی، صفت عُجب و خودپسندی است که سبب پراکندگی افراد از اطراف آدمی می­گردد. اما چگونه می­توان در کنار زندگی و معاشرت با مردمان، به این خصوصیت­ های بزرگ اخلاقی دست یافت و چگونه می­توان از گرداب خودپسندی رها شد؟

داستان ذیل، سفارش­های امام سجاد (علیه السلام) درباره فروتنی و پرهیز از عجب و راه­کارهای عملی ایشان درباره نحوه رفتار و معاشرت با مردم است.

امام باقر (علیه السلام) حکایت می­کنند:

“ابن شهاب زهرى” محزون و غمگین بر پدرم علی بن الحسین (علیه السلام) وارد شد. پدرم به او فرمود: “چرا این چنین ناراحتی؟!”

زهری گفت: “اى زاده رسول خدا، پیوسته حسودان بر نعمت و طمع­کاران در موقعیتم برایم غم­ ها و ناراحتی‌هایی را پیش می­آورند. هم­چنین کسانی که به آن­ها امید دارم و کسانی که به آن­ها نیکی کردم، [همگی] برخلاف گمانم با من عمل می­کنند.”

امام سجاد (علیه السلام) فرمود: “زبانت را حفظ کن تا دوستانت را برای خود نگه داری.”

زهرى گفت: “اى زاده رسول خدا، اما من در کمال خوش‌زبانى با آنان رفتار مى‏کنم!”

حضرت فرمود: “هیهات هیهات! مبادا به واسطه این خوش زبانی با مردم، مبتلا به عُجب و خودپسندی شوى. برحذر باش از اینکه کلامى را بگویى که اطمینان داری که با آن سخن، سریعا تو را انکار کنند؛ اگرچه کلامت نزد خودت موجه باشد. پس این­گونه نیست که بتوانی عذر و توجیه خود را برای تمام اشخاصی که سخنت را غیرموجه می­پندارند، توضیح دهی.

زهرى! چرا مسلمانان را هم­چون اهل و خانواده خود نمى‏بینى؛ که بزرگشان را چون پدر، و کوچکشان را هم­چون فرزند، و هم ­سنشان را هم­چون برادر در نظر بگیرى؟ در این صورت به­ کدام یک از آنان حاضرى ستم کنى، یا نفرین نموده یا آبرویشان را ببرى؟!

اگر مبتلا به این وسوسه ابلیس شدى که تو از دیگران برترى، ببین اگر آن شخص [که فکر می­کنی از او برتری] بزرگ­تر از تو بود، بگو: او پیش از من اهل ایمان شده و کردار صالحش بیشتر از من است و اگر کوچک­تر از تو بود، بگو: من بیش از او مرتکب معصیت شده‏ ام؛ پس او بهتر از من است و اگر هم­سن تو بود، بگو: من به گناه خود یقین دارم ولى درباره او شک دارم؛ پس چرا یقین خود را با شک عوض کنم؟

اگر دیدى مسلمانان تو را تعظیم مى‏ کنند و مورد احترام خود قرار مى ‏دهند، بگو که این لطف و عنایتی است از جانب آنان به من و اگر از ایشان به تو جفا و بی اعتنایی شد، بگو: شاید این به خاطر گناه و تقصیری است که مرتکب شده ‏ام.

اگر این گونه رفتار کنى، خداوند زندگى را بر تو آسان می‌گیرد و دوستانت را بسیار مى‏ نماید و تو از اعمال نیک آنان خوشحال می‌شوی و به هیچ وجه از جفای آنان تأسف نخواهى خورد.

پس بدان کریم ­ترین فرد برای مردم کسى است که خیرش به ایشان بسیار برسد و خود از آنان بى ‏نیاز بوده و درخواست نکند. در رتبه بعدی کریم‌ترین فرد کسى است که خودنگهدار بوده و هرچند نیازمند باشد از مردم درخواست نکند؛ چرا که اهل دنیا علاقه­ مند اموال خود هستند. پس هر که در آن­چه آنان دنبال می­کنند مزاحمشان نباشد، بر ایشان کرم کرده و هر که علاوه بر عدم مزاحمت به اموالشان اضافه کند، نزد آنان عزیزتر و کریم‌تر است.” [note]1- احتجاج طبرسى، جلد 2، صفحه 320[/note]

«برگرفته از کتاب: “احتجاج”، نوشته: “شیخ طبرسی”(با اندکی تلخیص)» [note]2- در متن فوق از ترجمه آقای بهراد جعفری به همراه پاره­ای تغییرات استفاده شده است.[/note]

پاورقی­ ها:

مطالب مرتبط:
جستجو کنید...
مقالات اخیر
همیاری خیرخواهانه شما
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاه شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *