«امام» به معناى پیشوا و رهبر است. در حقیقت به آن­چه از او پیروى مى ­شود امام مى‌گویند؛ خواه کتاب باشد یا انسان، حق باشد یا باطل.1 و 2

امامت و امام شناسی از منظر معارف شیعه، یکى از اصول دین است. 3احادیث بسیاری در کتب روایی شیعیان با این مضمون آمده که مى­فرماید: “بنا و اساس اسلام بر چند موضوع استوار است که ولایت [سرپرستی الهی] از مهم­ترین آن­ها مى­باشد.”4 از جمله:

امام باقر (علیه السلام) مى­فرماید: “بناى اسلام بر نماز، زکات، حج، روزه و ولایت استوار است.”

“زُراره” 5که از شاگردان بزرگوار امام بود، مى­ پرسد: “کدام یک از این امور مهم­تر است؟”

امام مى­فرماید: “ولایت از همه مهم­تر است” و سپس چنین توضیح مى­ فرماید:

“زیرا که ولایت، کلید سایر مسائل است وپیشوا، نقش هدایت­گر مردم به دیگر موارد را دارد…”6

البته شکى نیست که مراد از «ولایت»، اطاعت از امام معصوم است؛ چنان­که در بعضى روایات به جاى کلمه «ولایت»، اطاعت از امام آمده است. علاوه بر این که هر یک از نماز و روزه و حج و زکات به خاطر نبود امکانات مالى و بدنى قابل تغییر است، اما مسئله ولایت و امامت در هر حال ثابت و بدون تغییر است.

به مناسبت و در باب اهمیت مسأله امامت به روایت دیگری از امام باقر (علیه السلام) اکتفا می­کنیم:

“هر که بدون پذیرش پیشوای حق، خود را به زحمت انداخته و عبادتى انجام دهد، هرگز مورد قبول خدا نبوده و در تحیر و گمراهى است…”7

آرى؛ در اسلام به مسئله امامت و پیروى از آن، اصالت داده شده و این مساله از اهمیت فوق العاده برخوردار می­باشد تا آنجا که می­توان دریافت که امامت در اسلام جزو اصول دین است.

توحید و نبوت و به طور کلی، شریعت زمانى پابرجا مى­ ماند که پیشوای معصوم و منصوب از جانب خداوند، آن را حفظ کند وگرنه با خرافات و تحریف و بدعت و سلیقه ­هاى شخصى آمیخته شده و وحى از اعتبار افتاده و چه بسا به جای توحید، شرک و طاغوت عیان شود.

شناخت و توجه به معاد و آشنائى با مسائل ملکوتى آن نیز، جز از طریق امام معصوم ممکن نیست. امامت است که به نماز جان مى­بخشد، به حج و روزه جهت مى­ دهد، به جهاد مشروعیت مى­دهد و فرائض الهى را احیا مى­کند.

مجموع این موارد مسئولیت بزرگی بر دوش یکایک افراد قرار می­دهد و آن تلاش آگاهانه در راستای کسب معرفت و شناخت امام است. معرفتی که جایگاه بلندش در کلام پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) این­گونه عیان می­شود: “هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.”8

«برگرفته از کتاب “اصول عقاید”، تالیف: “حجت الاسلام محسن قرائتی” (با تلخیص و اضافات)»

سایت رشد،فرا رسیدن 7 ذی الحجه، سالروز شھادت

امام هدایت و مقتدای اهل تقوی،9

پنجمین پیشوای شیعیان،

امام محمد بن علی الباقر (علیھما السلام)

را به تمامی مسلمانان جهان، به خصوص شما دوست گرامی تسلیت می‌گوید.

1393/7/10

پاورقی ها:

  1. 1- مفردات الفاظ قرآن راغب اصفهانی، صفحه 87
  2. 2- برای مطالعه بیشتر در مورد بحث ولایت به مقاله­ای تحت عنوان “آیه ولایت” در پایگاه اسلامی ـ شیعی رشد مراجعه یا «اینجا» کلیک کنید.
  3. 3- بنا بر عقیده شیعه، امامت از اصول دین است. براى این اعتقاد، چند دلیل مى ­توان ارائه کرد که ساده ­ترین آن­ها چنین است:

    اولاً: بدون تردید بحث از امامت، بحث از نیابت [جانشینی] از نبوت است و از تعریفى که براى امامت شده به وضوح و بدون هیچ ابهامى این معنا استفاده مى ­شود؛ چرا که در تعریف آمده: «امامت، نیابت و خلافت از رسول خدا )صلى الله علیه وآله و سلم) است.» پس بحث از امامت، بحث ازادامه خط نبوت و یا به عبارت بهتر کمال نبوت است و هر بحثى که از شؤون نبوت که اعتقاد به آن واجب باشد، از اصول دین خواهد بود.

    ثانیاً: دلیل دیگر حدیث معروفى است که از پیامبر خدا  (صلى الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

    دانشمندان شیعه و سنی به اتفاق این حدیث را در کتاب­ هاى خود نقل کرده­اند. روشن است که منظور از مرگ جاهلیت، مرگ کفر و نفاق است و چیزى که جهل به آن، فرجام کار انسان را به کفر و نفاق مى­رساند، باید با اصل دین ارتباط داشته باشد؛ وگرنه جهل به مسائل فروع هیچ­گاه انسان را به این مرحله نمى­رساند.

    در هر صورت، چه امامت اصلى از اصول دین باشد؛ آن سان که شیعه معتقد است، یا از فروع دین باشد؛ آن سان که اهل سنت مى­ گویند، باید بحث کرد که امام چه کسى است تا او را بشناسیم و از او پیروى کنیم. چرا که عزیزترین امور نزد انسان، عقیده اوست؛ بحث از امام و امامت آثار عملى فراوانى دارد، انسان مى­خواهد او را بشناسد؛ چرا که جهل به او اصل ایمانشرا زیر سؤال مى­برد. انسان مى­ خواهد امام را بشناسد تا در مقام عمل، از او تبعیت کند؛ زیرا انسان است و مکلف و مانند بهائم رها نیست و چون امامت، نیابت از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) است، پس امام است که مى­تواند براى انسان در مقام انجام وظایف فردى و اجتماعى و انجام وظایف بندگى نسبت به خداى متعال، تعیین تکلیف نماید. از این رو انسان باید امام را بشناسد و از حقانیت مدعى این مقام تحقیق کند تا از او پیروى نماید و در مقام بندگى، بارى که بر دوش دارد به سرمنزل مقصود برساند. (برگرفته از کتاب سلسله پژوهش­ های اعتقادی؛ تالیف آیت الله سید علی میلانی، صفحه 23)

  4. 4- به عنوان نمونه در کتاب وسائل الشیعه، 39 حدیث و در کتاب مستدرک الوسائل، 17 حدیث بر این موضوع اشاره دارند. (وسائل الشیعه، جلد 1، صفحات 13 تا 29؛ مستدرک الوسائل، جلد 1، صفحات 69 تا 75)
  5. 5- زُراره بن أعیُن (ولادت حدود ۷۰ – وفات ۱۵۰ هجری قمری) از راویان حدیث و فقها و متکلمان بنام شیعه و از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) بوده است. نام او «عبدریه» است و زراره لقبش می­باشد.
  6. 6- عن زراره، عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: “بنی الإسلام على خمسه أشیاء: على الصلاه و الزکاه و الحج و الصوم و الولایه.” قال زراره: “فقلت و أی شی‏ء من ذلک أفضل؟” فقال (علیه السلام): “الولایه أفضل‏؛ لأنها مفتاحهن‏ و الوالی‏ هو الدلیل‏ علیهن…” (اصول کافی، جلد 2، صفحه 18؛ وسائل الشیعه، جلد 1، صفحه 13)
  7. 7- عن محمد بن مسلم، قال سمعت أبا جعفر (علیه السلام) یقول:‏ “کل‏ من‏ دان‏ الله‏ بعباده یجهد فیها نفسه‏ و لا إمام‏ له‏ من‏ الله‏ فسعیه‏ غیر مقبول‏ و هو ضال‏ متحیر…” (اصول کافی، جلد 1، صفحه 375)
  8. 8- منبع در کتاب­های اهل سنت: مسند احمد، جلد 4، صفحه 96؛ صحیح مسلم، جلد 6، صفحه 22؛ سنن بیهقی، جلد 8، صفحه 156 و… (با اختلاف در لفظ)

    منبع در کتاب­های شیعه: اصول کافی، جلد 1، صفحه 376؛ کمال الدین، جلد 2، صفحه 409 و… (با اختلاف در لفظ)

  9. 9- “اللهم صل علی محمد بن علی باقر العلم و امام الهدی و قائد اهل التقوی…” (فرازی از صلوات بر امام باقر (علیه السلام)، مفاتیح الجنان)