باسمه تعالی
در روز عاشورا، وقتى که حضرت ابوالفضل (علیه السلام) شهید شد و سیدالشهدا (علیه السلام) از کنار بدن پارهپاره برادرش برخاست، نگاهى به خیمهها افکند و دید دیگر کسى نیست تا او را یارى کند، زیرا تمام یاران و مردان اهلبیتش[note]1- غیر از امام سجاد (علیه السلام)[/note] با بدنهاى قطعهقطعه، روى زمین افتادهاند. از طرفى صداى گریه و شیون زنان و کودکان در خیمهها بلند شده است. در این هنگام با صداى بلند، طوری که همه کس صدایش را بشنوند فرمود:
“آیا کسى هست از حرم پیغمبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) دفاع کند؟ آیا هیچ موحد و خدا ترسى هست که دربارۀ ما از خدا بترسد؟ آیا هیچ فریادرسى هست که به امید خدا به فریاد ما برسد؟”
با شنیدن کمک خواستن امام (علیه السلام)، صداى گریه و نالۀ زنان و کودکان از خیمهها بلند شد.[note]2- الخصائص الحسینیه، استغاثه چهارم، صفحه 129.[/note] امام حسین (علیه السلام) دستور داد زنان و خواهرانش گریه نکنند. آنگاه در حالى که عمامهاى گلگون بر سر نهاده و عباى پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) را بر دوش و شمشیرش را به دست گرفته بود، براى وداع کردن با اهل حرم، به خیمهها آمد.
سید الشهدا (علیه السلام) ضمن وداع و خداحافظى، درخواست کرد جامهاى برایش تهیه کنند که هیچکس (به خاطر کهنگی آن) به آن جامه چشم طمع نداشته باشد. او مىخواست آنرا زیر جامههایش بپوشد تا پس از شهادت، بدنش را برهنه نگذارند.[note]3- لهوف، صفحه 123 – مجمع الزوائد، جلد 9، صفحه 193[/note] آنگاه یک پیراهن کهنهاى برداشت و چند جاى آنرا پاره کرد و زیر لباسهایش پوشید و درخواست کرد شلوار سیاهرنگى برایش آوردند، آنرا نیز شکافت و زیر لباسهایش پوشید.
سپس رو به بستگان و فرزندان کرد و فرمود: “از هم اکنون آمادۀ بلا و مصیبت باشید و بدانید که خداى تعالى، حامى و نگهدار شما خواهد بود و به زودى شما را از شر دشمنان نجات خواهد داد و عاقبت امر شما را به خیر و خوبى برگزار خواهد کرد و دشمنانتان را به انواع عذابها مجازات خواهد نمود و در مقابل این همه بلایا و مصیبتها که متحمل مىشوید، نعمتها و کرامتها به شما ارزانى خواهد کرد. بنابراین مواظب باشید، شِکوه و شکایتى بر زبان نیاورید و چیزى نگویید که از قدر و منزلت شما کاسته گردد.”[note]4- جلاء العیون، صفحه 686[/note]
همه گرد هم آمدند و اطراف ابى عبدالله (علیه السلام) را گرفتند؛ برخى از کودکان با نالۀ جانسوز درخواست مىکردند آنها را به جاى امنى ببرد و برخى دیگر از فشار تشنگى تقاضاى مقدارى آب مىکردند! در همین حال که با زنان و دختران خود سخن مىگفت و به دلدارى آنها مشغول بود، عمر سعد به سپاهیان خود گفت: “تا زمانى که به خود و به زن و فرزندان خود سرگرم است بر او یورش برید، به خدا سوگند اگر از آنها فارغ شود نه جناح راستی براى لشکر شما باقی مىگذارد و نه جناح چپی!”
بدنبال این فرمان، تیرهاى پىدرپى به سوى سید الشهدا (علیه السلام) رها شد و از میان بندهاى خیمهها مىگذشت. تیرى به روپوش یکى از زنها اصابت کرد در اثر آن، زنها سراسیمه و وحشتزده به خیمهها پناه بردند و پیوسته نگاه مىکردند ببینند امام (علیه السلام) در این بین یکّه و تنها چه مىکند. دیدند بدون کمترین ترس و بیمى مانند شیر به سپه دشمن حمله کرد و آنچنان آنها را از دم شمشیر مىگذراند که داد و فریاد همه بلند شد و از هر سو تیرها را بسویش پرتاب مىکردند و حضرت نیز آنها را به سینه و گلوگاه خود مىخرید.[note]5- جلاء العیون، صفحه 686[/note]
پسر سعد که این وضعیت را مشاهده کرد، بر سپاهیان خود نعره زد که: “مگر نمیدانید این مرد فرزند کسى است که دلش آکنده و لبریز از علم و ایمان به الله است؟ مگر نمیدانید او فرزند کسى است که پدرش مردان عرب را از پای درآورد و کسى نتوانست با او بجنگد و او را شکست دهد؟ شما نمىتوانید با او تن به تن بجنگید، اگر بخواهید موفق شوید باید از هر سوى دستهجمعى بر او یورش برید”[note]6- مناقب ابن شهرآشوب، جلد 4، صفحه 110[/note]
(برگرفته از کتاب “مقتل مقرم”، تألیف: “مرحوم عبد الرزاق مقرم” (با اندکی تغییرات))
سایت رشد فرارسیدن عاشورای حسینی، سالروز مصیبت جانکاه اسوۀ عزت و مردانگی و نماد حریت و آزادگی،
پیشوای سوم شیعیان،
حضرت امام حسین بن علی (علیه السلام)،
و اصحاب گرانقدرش
را به تمامی آزادگان، خصوصا شما دوست عزیز تسلیت میگوید.
پاورقیها: