شاید برای ما پیش آمده باشد که در مواجهه با کار ناپسند فردی به انتقاد از شخص او پرداختهایم. این در حالی است که میتوان به جای برخورد با شخص، عمل ناپسند او را تذکر داد و از این عمل برائت جست. در این صورت نسبت به شخص خطاکار، نفرت در دل نخواهیم داشت و همچنین او نیز موضوع را خصومتی شخصی نخواهد پنداشت. فرهنگی که از آموزههای قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) استخراج و تبیین میشود، این است که با گناه شخص مؤمن مقابله کنیم و نه با شخص او.1
به عنوان نمونه در قرآن کریم مىخوانیم که حضرت لوط (علیه السلام) به مردم مىگفت: “من دشمن سرسخت اعمال شما هستم. [و نه دشمن شخص شما]”2
یا در جای دیگر خداوند در مواجهه با عصیان و نافرمانی افراد به پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور میدهد تا نسبت به عمل آنها بیزاری جوید نه از شخص آنها.3
همچنین از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که: “چه بسا خداوند افرادى را دوست دارد؛ اما از عمل آنان ناخشنود است…”4
اگر فرد خطاکار احساس کند که شخصیت او محترم است و نقطه ضعف او، عمل ناپسندش میباشد، زمینه ترک گناه و لغزش برای او فراهمتر میشود. اما اگر احساس کند که انسانى منفور و مطرود است، امید به بازگشت برای او کمتر خواهد بود و محتملا هر روز به تباهى خود مى افزاید.
این قانون در مسائل خانوادگى و تربیت فرزند نیز جایگاه مهمى دارد. والدین خوب کسانى نیستند که فرزندان از آنها بترسند؛ بلکه کسانى هستند که شخصیت فرزندان خود را حفظ مى کنند. در این صورت اگر فرزندان مورد خشم والدین قرار گرفتند، از لطف آنها مأیوس نمىشوند، چرا که میدانند سبب خشم ایشان عمل زشت آنهاست و نه خود آنها.
به عنوان نمونه در انتقاد از عملکرد فرزند به جای مقایسه او با سایرین یا تحقیر وی به او بگویند: “فرزندم! تو سال قبل، از امسال بهتر بودى.” یا بگویند: “انسان باید هر روز از روز قبل بهتر باشد و هر چه بهتر باشى نزد خدا و مردم و والدین محبوبتر خواهى بود.” به عبارت دیگر اگر او را با خودش مقایسه کنند و نه با دیگران، این کار در اصلاح فرزند نقش مثبتى خواهد داشت.
بنابراین، در مواجهه با اعمال ناشایست براى خطاکار رقیب نتراشیم تا حس حسد و انتقام را در او بپرورانیم؛ بلکه خوبی هاى او را هم به او یادآوری کنیم؛ سابقه درخشان او را متذکر شویم؛ بزرگوارى خانوادگی او را گوشزد کنیم؛ از توان و استعداد او سخن به میان آوریم تا او احساس یأس نکند و بداند که هنوز محبوب و توانمند است.
به عنوان حسن ختام، نمونهای از این فرهنگ کریمانه را در سیره امام کاظم (علیه السلام) با هم مرور میکنیم:
شخصی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد: “مردی از دوستداران [و پیروان] شما شراب مینوشد و مرتکب گناه میشود. آیا ما از او دوری و برائت جوئیم؟”
امام (علیه السلام) فرمود: “[خیر؛ نه از خودش ولی] از کار زشتش برائت جویید و از کار نیکش دوری نکنید. عمل زشتش را ناپسند بشمارید.”
شخص مجددا پرسید: “پس آیا می توانیم او را فاسق یا فاجر بنامیم؟”
حضرت (علیه السلام) با متانت، مصداق فسق و فجور را برای او توضیح داده و دوباره فرمودند: “… شما بگویید کارش بد است و مرتکب اعمال زشت میشود. مؤمن است ولی کارش زشت است…”5
آری؛ این مرام اهل بیت (علیهم السلام) است که در مواجهه با اشتباهات افراد بین شخص و عمل او تفکیک قائل میشوند؛ ما تا چه اندازه خود را به اخلاق آنان نزدیک میبینیم؟
«برگرفته از کتاب: “امر به معروف و نهی از منکر”، تالیف: “حجت الاسلام محسن قرائتی” (با تلخیص و اضافات)»
پاورقی ها:
-
1- البته باید توجه داشت که این فرهنگ نسبت به مؤمنان مصداق دارد و اگر شخصی ایمان را رها کرد و به صف کافران یا مشرکان ملحق شد، آنگاه خداوند ابتدا از خود او و سپس از عمل پلید او برائت میجوید. شواهد بسیاری در این زمینه در قرآن کریم قابل مشاهده و بررسی است.
[و أذان من اللّه و رسوله إلى النّاس یوم الحجّ الأکبر أنّ اللّه بریء من المشرکین و رسوله و …؛
و این، اعلامى است از ناحیه خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر [روز عید قربان] که: خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند. (سوره توبه، آیه 3)قد کانت لکم أسوه حسنه فی إبراهیم و الّذین معه إذ قالوا لقومهم إنا برآؤا منکم و مما تعبدون من دون الله…؛ براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از خود شما و آنچه غیر از خدا مىپرستید بیزاریم…» (سوره ممتحنه، آیه 4)]لذا کفر و شرک گناهانی هستند که شخص را مبغوض دائمی خداوند میکنند و قابل چشمپوشی و بخشش نیستند.
- 2- قال إنی لعملکم من القالین. (سوره شعراء، آیه 168)
- 3- فإن عصوک فقل إنی بریء مما تعملون؛ اگر تو را نافرمانی کنند بگو: من از آنچه شما انجام میدهید بیزارم! (سوره شعراء، آیه 216)
- 4- قد قال الرسول الصادق (صلی الله علیه و آله و سلم): إن الله یحب العبد و یبغض عمله… (نهج البلاغه، صفحه 216)
- 5- عن زید بن یونس الشحام قال: قلت لأبی الحسن موسى (علیه السلام): “الرجل من موالیکم عاص یشرب الخمر و یرتکب الموبق من الذنب نتبرأ منه؟” فقال (علیه السلام): “تبرءوا من فعله و لا تتبرءوا من خیره و أبغضوا عمله.” فقلت: “یسع لنا أن نقول فاسق فاجر؟ فقال (علیه السلام): “… و لکنکم قولوا فاسق العمل فاجر العمل مؤمن النفس خبیث الفعل طیب الروح و البدن…” (کنز جامع الفوائد، صفحه 304؛ بحارالانوار، جلد 27، صفحه 137)
مطالب مرتبط
آخرین ها
- بخشش یا انتقام؟یکی از موارد مهمی که باعث جذب افراد به اسلام شد، اخلاق نیکوی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و […]
«حرکت به سوی خدا»
در کـتـاب امـالىاز امام صادق (علیه السلام) روایت شده که عیسى (علیه السلام) به اصحاب خود مى فرمود: […]«بیدارشدن با خوابیدن»
به یاد مرگ و سراى بعد از آن یعنی عالم برزخ و قیامت بودن، یکی از بهترین موعظهها و سازندهترین […]- علی و برخورد با مخالفهنگامی که صفحات تاریخ را ورق میزنیم، مشاهده میکنیم که حاکمان، سلاطین و پادشاهان چگونه با مخالفان […]
«دار عمل»
از پایههای ادیان الهی توجه به آخرت و این نکته است که سعادت انسان مرهون اعمال او در این دنیا […]