اگر دوستی در همۀ شرایط پشتیبان ما باشد و در خوشی و ناخوشی کنارمان بماند، چه حسّی به او پیدا میکنیم؟
اگر رفیقی به صورت مادی و معنوی همهجا از ما حمایت کند، چه علاقهای نسبت به او در دل ما ایجاد میشود؟
اگر پدر و مادری تمام زندگی خود را وقف پرورش و رشد فرزندشان کنند، چه وظیفهای نسبت به آنان بر فرزند متحمّل میشود؟
اگر آن دوست، آن رفیق و آن پدر و مادر که از هر لحاظ خود را مدیون آنها میدانیم، خواستهای از ما داشتهباشند، آیا رسم جوانمردی و مردانگیست که بیتفاوت به آنها بنگریم و از دعوت اجابتشان سر باز زنیم؟
حال کمی بیاندیشیم…
پروردگار ما، هستیبخش تمام وجود ماست. همۀ دار و ندار و زندگی و حیاتمان از جانب او به ما تقدیم شدهاست. بدون لطف و عنایتش، لحظهای دوام نداریم. حال رسم جوانمردی و مردانگی در برابر پروردگارمان که بود و نبودمان به اختیار اوست، چیست؟ اگر خداوند خواستهای از ما داشتهباشد رواست که از آن سر باز زنیم؟ اگر ما را از کاری باز دارد، سزاوار است که ما در انجام آن کار مشاهده کند؟
چنین سوالی را فردی از امام صادق (علیه السلام) پرسید که: “ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم)! جوانمردى و مردانگى چیست؟”
حضرت فرمود: “این است که خدا تو را نه در جایى که نهى فرموده ببیند، و نه [تو را] آنجا که سفارش کرده، نیابد.”[note]1- و قیل له ما المروَّه فقال لَا یراک الله حیث نهاک و لَا یفقدک مِن حیث أَمرک (تحف العقول، صفحه 359)[/note]
پاورقی: