«رفاقتی که گسست…»

«رفاقتی که گسست…»

فهرست مطالب

شاید کسى گمان نمى‏کرد که آن دوستى گسسته شود و آن دو که معمولا همراه یکدیگر بودند، روزى از هم جدا شوند. مردم یکى از آن‌ها را بیش از آن اندازه که به نام اصلیش بشناسند، به نام دوست و رفیقش مى‏شناختند. اغلب وقتى که مى‏خواستند از او یاد کنند، توجه به نام اصلى‏ اش نداشتند و مى‏گفتند: “رفیق امام صادق (علیه السلام)”

در آن روز، مانند همیشه همراه امام (علیه السلام) بود و با هم داخل بازار کفش دوزها شدند.

خدمتکار سیاه پوستش هم در آن روز با او بود و از پشت سرش حرکت مى‏ کرد. در وسط بازار، ناگهان به پشت سر نگاه کرد، ولی خدمتکار را ندید. بعد از چند قدم دیگر دو مرتبه سر را به عقب برگرداند، باز هم او را ندید. سومین بار به پشت سر نگاه کرد، هنوز هم از خدمتکار که سرگرم تماشاى اطراف شده و دور افتاده بود، خبرى نبود.

براى مرتبه چهارم که سر خود را به عقب برگرداند، پس از مشاهده او، با خشم به مادر او دشنام داد و سپس گفت: کجا بودى؟

تا این جمله از دهانش خارج شد، امام صادق (علیه السلام) به علامت تعجب دست خود را بلند کرد و محکم به پیشانى خویش زد و فرمود: “سبحان الله! به مادرش دشنام مى ‏دهى؟! به مادرش نسبت کار ناروا مى‏ دهى؟! من خیال مى‏ کردم تو مردى باتقوا و پرهیزکارى هستی. برایم معلوم شد در تو ورع و تقوایى وجود ندارد.”

مرد که بسیار هول شده بود گفت: “یابن رسول الله! این خدمتکار و مادرش هر دو اهل شهر سند هستند. خودت مى‏ دانى که مردمان آن شهر اصلا مسلمان نیستند. مادر او هم یک زن مسلمان نبوده که من به او تهمت ناروا زده باشم.”

امام صادق (علیه السلام) با ناراحتی فرمود: “مادرش مسلمان نبوده که نبوده. هر قومى سنتى و قانونى در امر ازدواج دارند. وقتى طبق همان سنت و قانون رفتار کنند، فرزندانشان حلال زاده محسوب مى ‏شوند.”

امام (علیه السلام) پس از این بیان به او فرمود: “دیگر از من دور شو …”

بعد از این ماجرا، دیگر کسى ندید که امام (علیه السلام) با او راه برود، تا مرگ بین آنها به طور کامل جدایى انداخت‏.[note]1ـ اصول کافى، جلد 2، صفحه 324- وسائل الشیعه، جلد 2، صفحه 477[/note]

اما به راستی چرا امام صادق (علیه السلام) رفاقت خود با این فرد را قطع نمود؟ پاسخ این پرسش را در کلام خود حضرت می‌توان یافت:

“یکی از نشانه‌‌های شریک شیطان که تردیدی در آن نیست،‌ این است که شخصی دشنام گو باشد و باکی نداشته باشد که چه گوید و چه شنود.”[note]2ـ قال الإمام جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام): “من علامات شرک الشیطان الذی لایشک فیه أن یکون فحاشا لایبالی ما قال و لا ما قیل فیه” (اصول کافی، جلد 2، صفحه 323)[/note]

بدین ترتیب شخص دشنام گو، رفاقت شیطان را برگزید و دوستی با چنین فردی هرگز شایسته انسان مومن نخواهد بود.

مواظب باشیم رفیق شیطان نشویم …

(برگرفته از کتاب “داستان راستان”، تألیف: “استاد شهید مرتضی مطهری” (با اندکی تصرف و اضافات))

پاورقی ها:

مطالب مرتبط:
الگوهای من
  • زندگــی پیشــوایــان
  • یـــاران پیشــوایــان
  • دیگر بزرگــان
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
باورهای من
  • زندگــی پیشــوایــان
  • یـــاران پیشــوایــان
  • دیگر بزرگــان
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
  • خـــداوند
  • خلقـــت
  • پیـــامبران
  • نمـــــاز
  • حـــج
  • امــــر بــه معـــروف
  • قیـــامت
  • مـــرگ
  • بــــرزخ
  • بهشت
جستجو کنید
همیاری خیرخواهانه شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات مرتبط
Ali ibn Abi Talib

Ali ibn Abi Talib

A part of Ali ibn Abi Talib (as)’s last will to his sons Hassan (as) and Hussain (as) after the attempt on his life by a stab from Ibn Muljam: “My advice to you is to be conscious of God. Do not yearn for this world, even though it may run after you. Do not […]

that night

that night

The verses of chapter 96 of the Quran apparently show that the Night of Ordainment or Power (Laylatul Qadr) was not specifically restricted to the time of the descent of the Quran and the period of the call of the Messenger of Islam, but rather that it repeats annually until the end of this world. […]

oh Gad …

oh Gad …

Ali ibn Hussain’s (as) prayer for the month of Ramadan: “…Give us success in this month to tighten our bonds of kin with devotion and gifts, attend to our neighbors with bestowal and giving, rid our possessions from claims, and purify them through paying the alms; (Give us success to) go back to him who […]