«راز خاکساری»

«راز خاکساری»

فهرست مطالب

با مطالعه تاریخ در می‌یابیم که حالات معنوی ائمه هدی (علیهم السلام) و شدت اهتمام ایشان به عبادت و تضرّع به درگاه خدا، آنچنان مخلصانه بوده که دوست و دشمن را به تعجب وا می‌داشته است. به عنوان نمونه در احوالات امام چهارم شیعیان، حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) نقل است که هنگام وضو رنگ از چهره مبارکش می‌پرید و در حال نماز بدن مقدسش به لرزه می‌افتاد. امام باقر (علیه السلام) از خشوع پدر بزرگوارش در حال نماز چنین مى‏فرماید: “علی بن الحسین (علیهما السلام) وقتی که به نماز می‌ایستاد، گویی همچون ساقه درختى بود که هیچ حرکتى نداشت، مگر آنکه باد شاخه ‏اى از آن را تکان دهد.”[note]1- عن أبی عبد الله ع قال “کان أبی ع یقول کان علیّ بن الحسین -صلوات الله علیهما- إذا قام فی الصلوه کأنّه ساقُ شجرهٍ لا یتحرّک منه شیء إلّا ما حرّکه (حرّکت) الریحُ منه” (کافی، جلد 3، صفحه 300)[/note]

اما به راستی چه رازی در این اندازه خاکساری و خضوع نهفته بوده است؟ آن بزرگواران که برترین امت بودند و منزلتشان بر کسی پوشیده نیست؛ پس دیگر چرا اینقدر به عبادت‌های سخت اشتغال داشته‌اند؟ در داستان زیر خود امام سجاد (علیه السلام) این حقیقت را پاسخ می‌فرماید:

«در زمان حکومت عبدالملک مروان، جمعى از مسلمان‌ها را به زندان انداختند. وقتی خبر به حضرت زین‌العابدین (علیه السلام) رسید، ایشان برای آزادی آن‌ها به نزد عبدالملک رفت. همین که چشم عبدالملک به امام (علیه السلام) افتاد، از دیدن آثار سجود در پیشانى آن حضرت تعجب کرد و گفت:

ای پسر پیغمبر! آثار زحمت و کوشش عبادت در شما هویداست؛ در حالى که شما در پیشگاه خداوند حسناتى دارید و پاره تن رسول خدا و خویشاوند نزدیک اویید و وسیله و ارتباط محکمى دارید و از همه خاندان خود افضل و از تمام مردم روزگار بالاترید…

عبدالملک همچنان امام (علیه السلام) را توصیف مى‏کرد و فضایل و مناقب ایشان را به زبان مى ‏آورد. همین که سخنانش پایان گرفت، امام (علیه السلام) فرمود:

“آنچه تو درباره لطف و تأیید و توفیق خداى سبحان گفتى درست است؛ اما شکر و سپاس این همه نعمت چه مى‏شود؟ رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) بقدرى در نماز مى‏ایستاد که پاهاى مقدّسش ورم مى‏کرد و در روزه‌داری آنچنان تشنه می‌شد که دهان مبارکش مى‏ خشکید. به آن حضرت عرض شد: یا رسول اللّه! مگر شما معصوم نیستید و نزد خدا جایگاه والایی ندارید؟ رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: “آیا نباید من بنده سپاسگزارى‏ باشم؟”

خدا را سپاس بر آزمون و بلاهایش، و او را سپاس در دنیا و آخرت. به خدا سوگند که اگر بند از بندم جدا کنند و اشک از دیدگان به سینه‏ ام جارى گردد، هرگز نتوانسته ‏ام شکر یک صدم از یکى از نعمت‌های الهى را که شمارشگران از شمردن آنها عاجزند و کسى را یاراى توصیف یکى از آنها نیست، سپاسگزارى کرده و حق آن را به جا آورم و اگر تمام حمد و سپاس سپاسگزاران جمع شود، یکى از آنها را سپاس نگفته است؛ نه به خدا قسم!…”

امام (علیه السلام) در ضمن گفتن این سخنان شدیداً اشک می‌ریخت. کلام نورانی و سیماى آسمانی امام، چنان در روح طاغوت زمان تأثیر گذاشت که وی از روى تأثّر و تعجّب گفت:

“چقدر فاصله است بین آن بنده‏اى که طالب آخرت است و براى آخرتش مى‏ کوشد، و کسی که در پى دنیاست و از آخرت بى ‏بهره است!” آنگاه عبدالملک عرض ادب کرد و امام (علیه السلام) درباره آن کسانى که در بازداشت بودند، شفاعت فرمود و او قبول کرد و دستور آزادى ایشان را داد.»[note]2- بحارالانوار، جلد 46، صفحه 57 (به نقل از فتح الأبواب (سید بن طاووس)، صفحه 171)[/note]

 (برگرفته از کتاب “تحلیلی از زندگانی امام سجاد علیه السلام”، اثر باقر شریف قرشی (با برخی اضافات))

پاورقی‌ها:

مطالب مرتبط:
الگوهای من
  • زندگــی پیشــوایــان
  • یـــاران پیشــوایــان
  • دیگر بزرگــان
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
باورهای من
  • زندگــی پیشــوایــان
  • یـــاران پیشــوایــان
  • دیگر بزرگــان
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
  • خـــداوند
  • خلقـــت
  • پیـــامبران
  • نمـــــاز
  • حـــج
  • امــــر بــه معـــروف
  • قیـــامت
  • مـــرگ
  • بــــرزخ
  • بهشت
جستجو کنید
همیاری خیرخواهانه شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات مرتبط
Ali ibn Abi Talib

Ali ibn Abi Talib

A part of Ali ibn Abi Talib (as)’s last will to his sons Hassan (as) and Hussain (as) after the attempt on his life by a stab from Ibn Muljam: “My advice to you is to be conscious of God. Do not yearn for this world, even though it may run after you. Do not […]

that night

that night

The verses of chapter 96 of the Quran apparently show that the Night of Ordainment or Power (Laylatul Qadr) was not specifically restricted to the time of the descent of the Quran and the period of the call of the Messenger of Islam, but rather that it repeats annually until the end of this world. […]

oh Gad …

oh Gad …

Ali ibn Hussain’s (as) prayer for the month of Ramadan: “…Give us success in this month to tighten our bonds of kin with devotion and gifts, attend to our neighbors with bestowal and giving, rid our possessions from claims, and purify them through paying the alms; (Give us success to) go back to him who […]