«زائران خدا»
“چه کسی مثل تو هست؟ میان تو و او راه باز است. هر زمان خواستی میتوانی بدون هیچ مانعی پیش او بروی، وضو بگیری و در برابرش بایستی. نه دری و نه دربانی! و مستقیم ناراحتی و نیازت را به
“چه کسی مثل تو هست؟ میان تو و او راه باز است. هر زمان خواستی میتوانی بدون هیچ مانعی پیش او بروی، وضو بگیری و در برابرش بایستی. نه دری و نه دربانی! و مستقیم ناراحتی و نیازت را به
امام حسن (علیه السلام) را به عنوان “کریم اهل بیت (علیهم السلام)” لقب داده اند[1]و این عنوان به خوبی از بخشندگی و سخاوت سرشار آن حضرت پرده بر میدارد. صفحات تاریخ پر است از جلوه های جود و کرم آن
طبع امام مجتبی (علیه السلام) به گونهای بود که هرگز نیازمند را دست خالی و ناامید بر نمیگرداند. آنقدر بلندنظر بود که مبالغ بسیاری را در یک مرحله کمک میکرد و بدین سبب شگفتی دیگران را بر میانگیخت؛ چرا که
اهل بیت (علیهم السلام) در مقام هدایت و تعلیم بشریت از هر فرصت و بهانه ای به بهترین شکل بهره جسته و حکمتها و آموزشهای مورد نیاز را تعلیم فرموده اند. داستان زیر نمونه ای از همین فرصتها در رابطه
انسان ها در زندگی علاقه مند به تامین سعادت خویش هستند و عموماً برای دستیابی به آن نهایت تلاش خود را به کار میگیرند. دستیابی به سعادت بر دو مرحله استوار است: ابتدا شناخت حق و در مرحله بعد عمل
دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) همواره به دنبال این بودند تا نقطه ضعف و یا نقطه ی تاریکی در سیره عملی و سخنان آن بزرگواران بیابند تا بلکه از این طریق، بتوانند ذرهای از جایگاه آنان را در میان مردم
انسان خاکی طبعا از فقر و کمبود گریزان است. آدمی اگر در یک گوشه زندگی خود احساس نقص و فقر کند، تا حد امکان تلاش می کند که آن نقص را تکمیل و آن فقر را برطرف سازد. مثلا فقر
گویند: کسى از حضرت امام حسن (علیه السلام) درباره سیاست پرسید، حضرت فرمود: “آن «سیاست» رعایت حقوق خداوند و زندگان و حقوق مردگان است: اما حقوق خدا عبارت است از: انجام دادن آنچه امر فرموده و اجتناب از آنچه نهى
یکی از مهمترین آثار اعتقاد به توحید پروردگار، توکل به او در تمام امور است. هر کس به خدا اعتماد کند، خداوند او را شاد میکند … اعتماد بهخدا دژ محکمى است که پناه به آن نمىبرد مگر مؤمن امین.
شاید برای ما هم پیش آمده باشد که از سر حسن نیت بخواهیم تذکر و انتقاد صحیحی را نسبت به دوست یا برادر دینی خود مطرح کنیم، اما ناخواسته موجبات ناراحتی و کدورت وی را فراهم آورده باشیم. ولی آیا
پس از شهادت امیرالمومنین (علیه السلام)، در کوفه شیعیان با حسن بن علی (علیه السلام) بیعت کردند و او با لشکری که پدرش در روزهای آخر عمر خود فراهم کرده بود، به قصد جنگ با معاویه بیرون آمد. آن حضرت
همه میدانند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در موضع گیری ها و تمام کارهایی که انجام میداد و یا از انجام دادن آن ها اجتناب میورزید، بر اساس منافع شخصی و خواسته های نفسانی یا تحت
این نگاههای ماست که زندگی ما را تعریف میکند و قدر و ارزش ما را رقم میزند. ارزشی که شاید کمتر هم به آن فکر کنیم. ما چگونه به زندگی مینگریم؟ از دریچهای تنگ محدود یا از دریچهای وسیع و
در هياهوي زندگي امروز انگار بسياري از واﮊه ها, ديگر رنگ باخته . برادري, شرف, بزرگواري … گويي به زمان ديگري تعلق دارند. به زماني كه پدري درعين بي نيازي, مي پرسد آنچه را كه مي داند و پسر مي
پس از آن که امام حسن (علیه السلام) متولد شد، حضرت فاطمه (علیها السلام) به امیرالمومنین (علیه السلام) گفت: برای او نامی بگذار. امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود: در گذاردن نام او بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و
روزي امام حسن مجتبي (عليه السلام )،در حال عبور از مكاني بودند كه به مردي از اهالي شام برخوردند. مرد شامي توهين و ناسزاي بسياري بر امام روا داشت و حضرت را لعن بسيار نمود. امام(ع)هيچ نفرمودند تا مرد شامي