وفای به عهد و پایبندی به تعهدات از نظر اسلام از عالیترین فضایل انسانی است. قرآن کریم و آثار ائمه معصومین (علیهم السلام) حاکی از این است که وفای به عهد، یکی از شرایط اساسی “ایمان” محسوب میشود و تخطی از آن در حکم بیدینی و بیایمانی است.
این اصل در محدوده روابط داخلی مسلمانان با یکدیگر خلاصه نمیشود، بلکه مسلمین موظفند در برابر بیگانگان و کفار نیز این اصل را رعایت نمایند. حقوقدانان جهان یکی از مباحث عمده را مبحث “معاهدات” قرار داده اند و معتقدند که ایجاد تعهدات بین المللی در رواج حس تفاهم و مسالمت جویی و صلح طلبی مفید و لازم میباشد. بر همین مبنا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در دوران رسالتش معاهداتی را با مشرکان، مسیحیان نجران، اهل کتاب و قبایل عرب امضا کرده است.
نمونهای از توصیه اولیای دین درباره وفای به عهد را می توان در فرمان امیرالمومنین به فرماندارشان در مصر – مالک اشتر نخعی- یافت. امیرالمومنین اگرچه در این نامه مالک اشتر را خطاب قرار دادهاند، اما واقعیت آن است که تمام انسانها، در تمام مکانها و زمانها مخاطب این پیمان هستند. در عهد نامه مالک اشتر فشردهای از نظریات و افکار و اندیشههای جهانتاب علی (علیه السلام) به چنان صورت دقیق و عمیقی بیان شده است که میتوان گفت در آن تکلیف تمامی افراد بشر چه به عنوان یک بنده و مخلوق در برابر پروردگار، چه به عنوان یک انسان در جامعه، چه به عنوان حاکمی که مسؤول اجرای احکام اسلامی است و چه به عنوان فردی که تحت حمایت قوانین نجات بخش اسلام زندگی میکند، به وضوح و دقت روشن شده است. حال که اهمیت این سفارشات قدری روشنتر شد، چه نیکوست تا در آستانه شهادت ایشان اندکی در قسمتی از این عهدنامه درباره وفای به عهد بیشتر تأمل کنیم:
” اگر پیمانى بین تو و دشمنت بسته شد، و یا تعهد پناه دادن را به او دادى، جامه وفا را برعهد خویش بپوشان، و تعهدات خود را محترم بشمار! و جان خود را سپر تعهدات خویش قرارده! زیرا هیچ یک از فرائض الهى نیست که همچون وفاى به عهد و پیمان، مردم جهان با تمام اختلافاتى که دارند، نسبت به آن این چنین اتفاق نظر داشته باشند. حتى مشرکان زمان جاهلیت، علاوه برمسلمانان، آن را مراعات میکردند. چرا که عواقب پیمان شکنى را آزموده بودند. بنابر این هرگز پیمان شکنى مکن، و در عهد خود خیانت روا مدار، و دشمنت را مفریب، زیرا غیر از شخص جاهل و شقى، کسى گستاخى بر خداوند را روا نمیدارد. خداوند عهد و پیمانى را که با نام او منعقد میشود با رحمت خود مایه آسایش بندگان، و حریم امنى برایشان قرار داده تا به آن پناه برند. و براى انجام کارهاى خود به جوار او متمسک میشوند. بنابر این، فساد، خیانت و فریب، در عهد و پیمان راه ندارد، هرگز پیمانى را مبند که در تعبیرات آن جاى گفتگو باقى بماند، و بعد از تأکید و عبارات محکم، عبارات سست و قابل توجیه به کار مبر (که اثر آنرا خنثى میکند). هرگز قرار گرفتن در تنگنا به خاطر الزامهاى الهى پیمانها، نباید تو را وادار سازد که براى فسخ آن از راه ناحق اقدام کنى، زیرا شکیبایى تو در تنگناى پیمانها که امید گشایش و پیروزى درعاقبت آن را دارى، بهتر است از پیمان شکنى و خیانتى که از مجازات آن میترسى؛ همان شکستن پیمانی که موجب مسؤولیتى از ناحیه خداوند میگردد که نه در دنیا و نه در آخرت نتوانى پاسخ گوى آن باشى.”
قسمتی از عهدنامه مالک اشتر، نهج البلاغه، نامه شماره 53
«برگرفته از کتاب آئین کشورداری از دیدگاه امام علی (علیه السلام)، تألیف آیت الله العظمی فاضل لنکرانی»