امام چهارم، حضرت علی بن الحسین (علیهما السلام) بعد از شهادت پدر گرامیشان و در دوران خفقان بنی امیه به مقام امامت نایل شدند. دوران امامت ایشان همزمان با حکومت ظالمانه 9 خلیفه اموی بوده و اکثر زمان امامت را در مدینه ساکن بودند. ایشان به القابی نظیر زین العابدین، سید العابدین، سید المتقین، امین و سجاد ملقب بودند. در میان این القاب، دو لقب سجاد و زین العابدین از شهرت بیشتری برخوردار است.

نکته حایز اهمیت در بررسی این القاب آن است که اینها القابی نبودند که مطابق رسم اعراب در بدو تولد یا دوران کودکی به کودک داده می‌شد و یا طبق رسوم حکومتی به‌صورت تشریفاتی به فرد نسبت داده می‌شد؛ بلکه این القاب از طرف مردم به ایشان نسبت داده شده است. مردمی که عموماً از جمله شیعیان نبودند و لزوما او را امام و منصوب از جانب خدا نمی‌دانستند.1 مرتبه کمال نفس، ایمان و تقوای امام تا بدانجا بود که مردم نمی‌توانستند آنچه در وجود ایشان می‌بینند را نادیده بگیرند و نتیجتا وی به عنوان سرآمد و آقای عابدان (لقب سید العابدین) و مظهر عبودیت و بندگی (لقب سجاد به معنی بسیار سجده کننده) در عصر خود شناخته شدند. دو روایت زیر نشانگر گوشه ای از کمالات امام علی بن الحسین (علیهما السلام) می‌باشد.

1- شیخ مفید ـ فقیه و متکلم برجسته شیعه ـ روایت می‌کند:

هر گاه على بن الحسین (علیهما السلام) [براى نماز] وضو می‌گرفت، رنگش‏ زرد می‌شد، نزدیکانش عرض می‌کردند: این چه حالی است که به شما دست می‌دهد؟

می فرمود: “هیچ می‌دانید که آماده ایستادن در برابر چه کسى می شوم؟”2

2- شیخ صدوق ـ محدث شهیر شیعه ـ از “زُهری”3 روایت می‌کند که:

شبی سرد و بارانی علی بن الحسین (علیهما السلام) را دیدم که آرد و هیزم بر پشت حمل می کرد.

گفتم: ای پسر رسول خدا! این چیست؟”

حضرت فرمود: “سفری در پیش دارم و توشه آن را آماده نموده‌ام تا در جای امنی بگذارم.”

گفتم: “اجازه دهید تا خدمتکار من آن را برای شما بیاورد.”

امام (علیه السلام) امتناع کردند.

گفتم: “اجازه دهید تا خود آن را حمل نمایم.”

امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: “نه، چیزی را که در سفر به کار من آید و وارد شدن من را بر میزبانم نیکو می‌گرداند، چرا خود بر ندارم؟ تو را به خدا مرا رها کن و به دنبال کار خود برو.”

پس از چند روز راوی، امام (علیه السلام) را ملاقات نمود و پرسید: “هیچ اثری از آن سفری که فرمودید نمی بینم.”

امام (علیه السلام) فرمودند: “زهری! چنان که می‌پنداشتی نیست؛ آن سفر، سفر مرگ است و من برای آن خود را آماده می‌کنم. آمادگی برای مردن به وسیله دوری از حرام و بخشش (به نیازمندان) و کار نیک محقق می‌شود.”4

در این هنگام بود که زهری دانست امام (علیه السلام) آرد و هیزم ها را برای دستگیری از ضعفا و مستمندان، تهیه نموده و به دوش می‌کشاندند تا به آنان برسانند …

وجود امام چهارم (علیه السلام) در آن مقطع ظلمانی تاریخ و خفقان شدید حکومت اسلام‌نمای اموی ـ که در حقیقت به دنبال خاموش نمودن نور اسلام و پوشاندن حقیقت ایمان بود ـ برای جویندگان انسانیت به درستی چراغی روشن بود. ایشان با رفتار و گفتار خویش، سیرت فراموش شده جد و پدر و خاندان رسالت را زنده کرد و باعث شد تا مردمی که سال ها با عصر نبوت فاصله داشتند، راه و روش تربیت اسلامی را به چشم خود ببینند.

«برگرفته از کتاب “زندگانی علی بن الحسین (علیه السلام)”، تالیف “دکتر سید جعفر شهیدی” (با تصرف و تلخیص)»

پاورقی ها:

  1. 1- به عنوان نمونه جهت مطالعه بیشتر در زمینه نظرات بزرگان اهل سنت درباره فضایل و ویژگی های امام سجاد (علیه السلام) به کتاب “امامان اهل بیت (علیهم السلام) در گفتار اهل سنت”، نوشته “داوود الهامی”، بخش “فضائل امام علی بن الحسین زین العابدین (علیه السلام)” ، صفحات “287 الی 322” مراجعه فرمایید.
  2. 2- “کان علی بن الحسین (علیه السلام) إذا توضأ أصفر لونه فیقول له‏ أهله ما هذا الذی یغشاک؟ فیقول: أ تدرون لمن أتأهب للقیام بین یدیه” (الارشاد شیخ مفید، جلد 2، صفحه 142، همچنین أعلام الوری، جلد 1، صفحه 488؛ و … از منابع شیعه. ) این روایت در منابع اهل سنت نیز نقل شده است که ذیلا به برخی از آنها اشاره می‌شود: مختصر تاریخ دمشق، جلد 17، صفحه 236؛ و مشابه آن در طبقات ابن سعد، جلد 5، صفحه 216؛ سیر اعلام النبلاء، جلد 4، صفحه 392 و … نیز نقل شده است.
  3. 3- محمد بن مسلم ابن شهاب زُهری در ابتدا کارگزار دربار اموی بوده است. وی هم چنین یکی از فقهاء و محدثین بزرگ اهل سنت به شمار می آید.