خداوند در مورد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در قرآن می فرماید:
“و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگوید! آنچه مىگوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست!”(1)
از گفتار و رفتار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نسبت به فاطمه (سلام الله علیها) به خوبی روشن میشود که علاقهی آن حضرت به دخترش فاطمه، بیش از حد محبت یک پدر نسبت به دخترش بوده و حساب دیگری در کار بوده که به ایمان و تقوی و اعمال و رفتار فاطمه مربوط میشود، و گرنه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرزندان دیگری هم داشت اما دربارهی آنها نگفته «بضعه منی» یا «روحی التی بین جنبی» و یا «احب الناس الی». روشن است که این رفتار رسول خدا برای آشکار کردن عظمت مقام و فضایل ایشان و نشان دادن ایشان به عنوان نشانه و پرچم هدایت برای جامعه مسلمین بوده است.
و باز این اظهار علاقه و محبت تنها به منظور دلجویی از فاطمه نبود . عدهای فرض نموده اند که فاطمه چون مادر خود را از دست داده بود پیغمبر میخواست دختر کوچکش از نداشتن مادر رنج نبرد، و عقدهای برای او ایجاد نشود. این اظهار علاقه و محبت، تا پایان عمر پیغمبر یعنی هنگامی هم که فاطمه شوهر کرد و بچهدار هم شده بود و بلکه تا آخرین ساعات زندگی ادامه داشت و هیچ تغییری در آن پیدا نشد، بلکه روز به روز زیادتر میشد، و فاطمه تنها زنی بود که پیغمبر در هنگام رحلت اسراری به او گفت، و آهسته و به طور خصوصی با او صحبت کرد، تا آنجا که عایشه میگوید: پیغمبر را میدیدم هر گاه فاطمه نزد او میآید بر میخاست و او را در برگرفته میبوسید و در جای خود مینشانید- عایشه به پیغمبر میگفت: این چه کاری است که میکنی؟ میفرمود:
“ای عایشه هرگاه مشتاق بهشت میشوم گلوی فاطمه را میبوسم.”(2)
و باز از عایشه نقل شده که میگفت:
“از مردان کسی نزد پیغمبر محبوبتر از علی نبود و از زنان کسی را بیشتر از فاطمه دوست نمیداشت.”(3(
و نیز نقل شده است: “پیغمبر هر گاه به سفری میرفت آخرین کسی را که با او خداحافظی میکرد فاطمه بود و چون از سفر بازمیگشت نخستین کسی را که به دیدنش میرفت فاطمه بود.”(4(
و روایات متعددی در باب جایگاه استثنایی فاطمه از آن حضرت رسیده مانند:
“(ای فاطمه!) خداوند به جهت خشم تو غضبناک و به واسطه رضای تو خشنود می شود.” (5) یا “فاطمه (سلام الله علیها) پاره تن من است؛ مرا آشفته و نگران می کند، هر آن چه که او را آشفته و نگران کند و مرا ناراحت می سازد، هر چه که او را ناراحت کند.” (6)
در حدیثی دیگر است که ابنشهر آشوب از قاضی ابومحمد کرخی از امام صادق (علیه السلام) از فاطمه (سلام الله علیها) روایت کرده که چون آیهی شریفهی «لا تجعلوا دعا الرسول بینکم کدعا بعضکم»(7) نازل شد و بدین وسیله دستور آمد که مسلمانان پیغمبر را مانند افراد دیگر به نام نخوانند و «یا محمد» نگویند بلکه او را با عنوان «یا رسولالله» و «یا ایها النبی» و امثال آن صدا بزنند،- فاطمه گوید: من دیگر جرات نکردم او را به عنوان «پدر جان» صدا بزنم و چون خدمت او رسیدم من هم طبق دستور گفتم: «یا رسولالله» و یکی دو بار این جمله را تکرار کردم، دیدم پیغمبر خدااز من رو گردانده و در بار سوم رو به من کرده گفت:
ای فاطمه این آیه دربارهی تو و خاندان و نسل تو نازل نشده، زیرا تو از من هستی و من از توام، این آیه دربارهی جفا پیشهگان و تندخویان از قریش- آنها که فخر فروش و متکبر هستند- نازل شده، اما تو همان گونه مرا به عنوان «پدر» صدا بزن که آن نام دلم را بهتر زنده میکند و بیشتر مورد خشنودی و رضایت پروردگار است. (8)
براستی این همه تأکید و تکریم حضرت زهرا (سلام الله علیها) که در مورد هیچ صحابهای نظیر نداشته است، برای امت اسلامی و مدعیان اسلام در عصر حاضر چه پیامی دارد و چه جایگاهی از ایشان را برای یکایک مسلمین ترسیم میکند؟
برگرفته از “زندگانی حضرت زهرا و دختران آن حضرت”، نوشته هاشم رسولی محلاتی. (با اندکی تصرف و اضافات)
پاورقی ها:
1. “و ما ینطق عن الهوی إن هو إلّا وحى”. سوره مبارکه نجم، آیات 3 و 4.
2. “یا عایشه اذا اشتقت الی الجنه قبّلت نحر فاطمه”. بدین مضمون چند حدیث از اهل سنت نقل شده به فضایل المسلمین جلد 3 صفحه 127 مراجعه شود.
3. “ما کان احد من الرجال احب الی رسولالله من علی و لا من النساء احب الیه من فاطمه” . و بدین مضمون بیش از 50 حدیث از طریق اهل سنت از عایشه و دیگران نقل شده با احقاق الحق ،ج10، صص167 -182 مراجعه شود
4. “ان رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله) و سلم إذا سافر کان آخر عهده بانسان من أهله فاطمه (علیها السلام)، و أول من یدخل علیه إذا قدم فاطمه (علیها السلام).” فضائل الخمسه،ج3، ص 126 و 127 به نقل از صحیح ابی داوود ج26 و مستدرک صحیحین، ج1، ص489.
5. “(یا فاطمه) إن الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک.” مستدرک حاکم جلد 3 صفحه 154.
6. “فاطمه بضعه منی یریبنی ما أرابها و یؤذینی ما آذاها.” صحیح بخاری جلد 6 صفحه 158
7. سـورهی نـور، آیه 63
8. “یا فاطمه انها لم تنزل فیک و لا فی اهلک و لا فی نسلک، انت منی و انا منک، انما نزلت فی اهل الجفا و الغلظه من قریش، اصحاب البذخ و الکبر، قولی: یا ابه فانها احیی للقلب و ارضی للرب.” منـاقب ابن شـهر آشوب،ج3، ص320
مطالب مرتبط
آخرین ها
«حرکت به انگیزه هدایت »
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: “هرکس فرمانروای ستمگر و ظالمی را بنگرد که […]«آزار دردانه رسول؟»
مردم همه از جایگاه ویژه او نزد پیامبر مطلع بودند، بارها از رسول خدا) صلی الله علیه و آله و سلم( […]«تکذیب آنکه صدیقه بود…»
جایگاه و منزلت حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) در پیشگاه خدا و فرستادهی او (صلّی اللّه علیه و آله و […]«روزگار عدل و سخاوت»
جبر بن نوف نقل میکند که “به ابوسعید خدری گفتم: “به خدا سالی نمیآید جز آنکه […]“در جستجوی علم …”
94 سال از عمر “عنوان بصری” سپری شده بود، اما با ورود امام صادق (علیه السلام) به مدینه و […]