زندگى امیرالمومنین (علیه السلام) تا آن اندازه جذاب است که هم دوست و هم دشمن را در مقابل آن حضرت، تا نهایت درجه دوستی و دشمنى بالا مىبرد. تا جایی که پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) درباره او فرمود:”دو گروه درباره تو هلاک می شوند: دوست افراط گر و دشمن افراط گر.”(1)
دشمن به دلیل استقامت او در راه حق، چنان از وى خشمگین است که در این باره به افراط می گراید. اما شگفتانگیز است که گاه دشمن ترین دشمنان در برابر عظمت او زبان به اعتراف می گشایند.(2) دوست نیز به همان دلیل، چنان عشقى به وى مىورزد که گاه در این باره به افراط مىگراید و اگر اندکى غفلت کند، گرفتار گرایشات غلوآمیز خواهد شد. کمتر دیده شده است که در دوره حیات کسى نسبت الوهیت به او بدهند، اما، على (علیه السلام)، هدف چنین نسبتهایى قرار گرفت! (گرچه امام (علیه السلام) با آن به سختى برخورد کرد.)
از سوی دیگر، زندگى سیاسى و اجتماعى امیرالمومنین (علیه السلام)، الگویى در حد مدینه فاضله است. گاه در زندگانی آن حضرت، نمونههایى از استقامت بر حکم خدا دیده مىشود، که به نظر مىرسد قابل پیروى براى دیگران نیست، چنان که خود امام (علیه السلام) در نامهاى به این نکته اشاره کردهاند.(3)
یکی از مهمترین جلوههاى زندگى امام، زهدى است که سر تا سر زندگى آن حضرت را پوشانده است، زاهدى که حاکم جامعه اسلامی است؛ همه چیز دارد و مىتواند داشته باشد، اما از همه آنها اعراض کرده است. گروهى نزد عمر بن عبد العزیز سخن از زهاد به میان آورده و درباره زاهدترین شخص پرسوجو مىکردند. بعضى از حاضرین، اشخاصی از جمله ابوذر و عمر را بر شمردند، اما عمر بن عبد العزیز گفت: “علی زاهدترین مردم است.”(4)
امام (علیه السلام)، فقراء را در اطراف خویش جمع کرده و با آنها با مدارا و مهربانى برخورد مىکرد.(5) گاه مىشد که در وقت نماز، تنها پیراهنش که خیس بود، بر تنش بود و با همان وضعیت، خطبه مىخواند.(6) زمانى که یکى از یاران، دید که آن حضرت غذاى بسیار سادهاى دارد، به او گفت: “آیا در عراق که بهترین طعامها در آن است چنین مىکنى؟…”(7)
اسود بن قیس مىگوید: امام على (علیه السلام) در رحبه مسجد کوفه مردم را اطعام مىکرد، اما خود در خانه خود، غذا مىخورد. یکى از اصحاب، پیش خود گفت: “على در منزل خود، غذایى لذیذتر از طعامى که به مردم داده، مىخورد.” لذا غذا خوردن را رها کرده به دنبال او به راه افتاد. آن حضرت در منزل خادم را صدا زد و از او خواست تا براى آنها غذا بیاورد. خادم، گرده نانى همراه با ظرف دوغى آورده و نان را در آن ترید کرد؛ در حالى که در آن، سبوس گندم وجود داشت. آن مرد به امام (علیه السلام) عرض کرد: “اگر مىفرمودید تا آرد بىسبوس برایتان بیاورند، بهتر بود.” امام (علیه السلام) در حالى که مىگریست فرمود: “به خدا سوگند هرگز ندیدم که در خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نان بدون سبوس باشد.”(8)
معناى این سخن، آن نبود که خوردن این چیزها نادرست است؛ بلکه براى آن حضرت، تابعیت محض از رسول خدا (صلّى الله علیه و آله و سلم) از هر جهت اهمیت داشت.
بعد دیگر زندگى امام (علیه السلام)، برخورد با کارگزاران است که نمونههایى فراوانى از آن را در متون تاریخى مىشناسیم. آن حضرت از هر جهت مراقب کارگزارانش بوده و در همان مدت کوتاه حکومت، نامههاى متعددى از آن حضرت مانده است که کارگزاران را توبیخ کرده است.(9)
آری! سیره امام امیرالمومنین (علیه السلام)، زندگى انسانی کامل و نمونه واقعى یک انسان الهى است. به همین دلیل، این زندگى، براى کسانى که مىخواهند پایبند باشند، الگوى بسیار بالایى است؛ آن گونه که همیشه باید از آن درس گرفت و هنوز براى رسیدن به آن، راهى طولانى باقى مانده است.
«برگرفته از کتاب “حیات فکری و سیاسی امامان شیعه”، تالیف: “حجه الاسلام رسول جعفریان”»
پاورقیها:
1- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لعلی (علیه السلام):” یهلک فیک رجلان، محبّ مفرط و مبغض مفرّط” (المعیار و الموازنه، صفحه 32) این حدیث از احادیثى است که مکرر در مصادر آمده و امام نیز مىفرماید: “یهلک فىّ رجلان، محب مفرط … و مبغض مفرط.” (نهج البلاغه، خطبه 127)
2- به عنوان نمونه، می توان به عکس العمل معاویه در داستان ذیل اشاره نمود:
3- نهج البلاغه، نامه 45
4- المعیار و الموازنه، صفحه 240
5- المعیار و الموازنه، صفحه 240
6- المعیار و الموازنه، صفحه 241
7- المعیار و الموازنه، صفحه 249
8- انساب الاشراف، جلد 2، صفحه 187- الغارات، جلد 1، صفحات 85، 87، 88