گروهی از مسلمانان معتقدند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای بعد از خود کسی را به عنوان خلیفه معین نکرده و امر خلافت را به مردم واگذار نموده است. این احتمال که ایشان هیچگونه احساس وظیفهای نسبت به جانشینی بعد از خود نمیکرده، اشکالاتی دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1- نتیجه این احتمال، اهمال یکی از ضروریات اسلام و مسلمین است. همه مسلمانان اعتقاد دارند که اسلام دین جامعی است که در تمام ابعاد اصلی و مهم زندگی انسان دستورات کاملی دارد که می تواند سعادتآفرین باشد. قطعا هدایت و رهبری جامعه اسلامی به منظور حفظ دین و جلوگیری از تضعیف آن و رفع اختلافات مسلمین از امور اساسی و مهم در این راستاست. حال چگونه ممکن است پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به این وظیفه مهم، یعنی تعیین جانشین خود بیتوجه باشد و به صورت مشخص تکلیف مردم را در این موضوع معین نکرده باشد؟! این در حالی است که به شهادت تاریخ، حتی خلفایی که بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هدایت جامعه را بر عهده گرفتند، هر یک به فکر آینده مسلمین بوده و برای خود جانشین معین کردند.
2- این احتمال، خلاف سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. کسانی که توجهی به تاریخ پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) دارند، میدانند که چه مقدار آن حضرت در طول بیست و سه سال برای گسترش اسلام و عزت مسلمین کوشش نمود. ایشان کسی بود که حتّی در بیماری منجر به وفاتش، لشکری را برای حفظ حدود و مرزهای اسلامی و خارج ساختن فتنهگران از مدینه تجهیز کرده و مردم را به پیوستن به این لشکر دستور میفرمود1. ایشان کسی بود که برای حفظ مسلمین از اختلاف و گمراهی، دستور داد کاغذ و قلمی آماده کنند تا وصیتی کند که مردم با عمل کردن به آن گمراه نشوند.2ایشان کسی بود که هر گاه به خاطر جنگ از مدینه بیرون می رفت، کسی را به جای خود نصب می کرد تا امور مردم را ساماندهی کند. 3 حال با این چنین وضعی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر نبود تا برای چند روزی که از مدینه خارج می شود، آنجا را از جانشین خالی گذارد، آیا ممکن است کسی تصور کند که در سفری که در آن بازگشت نیست، درباره جانشین خود و نحوه تعیین آن تکلیف امت را مشخص نکرده باشد؟!
ابن ابیالحدید هنگام گفتگوی خود با نقیب علوی4درباره مسأله خلافت و جریان سقیفه و شورا می گوید:”دلم راضی نمیشود که بگویم اصحاب پیامبر معصیت کردند و بر خلاف گفته او عمل کرده و نصّ “غدیر” را زیر پا گذاشتند”. نقیب در جواب گفت: “دل من نیز راضی نمیشود که بگویم پیامبر اهمالکار بود و امت را رها کرده و مسلمانان را در امر امامت و جانشینی خود بیسرپرست گذاشت؛ با توجه به اینکه او هرگاه از مدینه بیرون میرفت، برای خود در آنجا امیری معین میکرد، و این در حالی بود که هنوز زنده بود و از مدینه چندان دور نمیشد. پس چگونه ممکن است که برای پس از مرگش کسی را امیر مسلمانان قرار ندهد؟ پس از مرگ که دیگر نمیتواند آنچه اتفاق میافتد را جبران کند”5
3- این احتمال، خلاف دستورات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، زیرا حضرت به مسلمانان فرمود: “هر کسی صبح کند در حالی که به فکر امور مسلمین نباشد، مسلمان نیست”6 آیا با این وضع میتوان گفت که پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) به فکر آینده درخشان مسلمین نبوده است؟
ممکن است گفته شود که آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) مسئله خلافت را به شورا واگذار نموده تا با توافق خلیفهای را انتخاب نمایند. اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این راه را برای خلافت برگزیده بود، میبایست مردم را در این باره توجیه نموده و برای فرد انتخاب شده و افراد انتخاب کننده شرایطی بیان میکرد، و حتی این مسئله را مکرر و با بیانی صریح و بلیغ بیان میداشت، در حالی که میبینیم چنین اتفاقی نیفتاده است.
اینها برخی از اشکالاتی است که میتوان مطرح نمود؛ هر چند اشکالات دیگری نظیر خلاف سنت انبیاء بودن عدم تعیین جانشین و یا شرایط حساس و خطرات خارجی جامعه اسلامی در آن برهه و … نیز مطرح شدهاند.7لذا این پذیرفتنی نیست که پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) در مسئله جانشین خود اهمال کرده باشند. تاریخ گواهی میدهد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) در این زمینه به وظیفه خود عمل کرده و جانشینی را تعیین کرده است. ایشان از همان آغاز نبوت، به امر الهی و در مواقف متعدد، امیر المؤمنین، علی (علیه السلام) را به عنوان جانشین خویش به مسلمانان معرفی نمود، که اوج آن در روز عید غدیر خم اتفاق افتاد.
(برگرفته از کتاب “ضرورت غدیر”،اثر علیاصغر رضوانی (با تغییرات جزئی))
سایت رشد فرارسیدن
عید سعید غدیر خم
روز اکمال دین به ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام)
را به تمامی مسلمانان، به خصوص شما دوست گرامی تبریک و تهنیت میگوید.
پاورقیها:
- 1-تاریخ الخلفاء سیوطی، صفحه 82 – تاریخ الاسلام ذهبی، جلد 3، صفحه 9
- 2- صحیح بخارى، جلد 1، کتاب العلم، باب 39 (کتابه العلم)، حدیث 4- صحیح مسلم،جلد 3، کتاب الوصیه،باب 5 (باب ترک الوصیه)، حدیث 6
- 3- تفسیر القرطبی، جلد 1، صفحه 268
- 4- أباجعفر یحیى بن محمد العلویکه نقیب بصره بود. ابن ابی الحدید مباحثاتی را با او در مورد عقاید شیعه داشته که مفصلا در کتاب خود آنها را نقل میکند و از نقیب به عنوانی یک فرد منصف و وافر العقل یاد میکند (شرح نهج البلاغه، جلد 9، صفحه 248)
- 5- شرح نهج البلاغه، جلد 9، صفحه 248 (چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر(
- 6- “من اصبح لا یهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم” (اصول کافی، جلد 2، صفحه 131، باب الاهتمام بامور المسلمین)؛ “من لم یهتم بامر المسلمین فلیس منهم…” (معجم الاوسط طبرانی، جلد 7، صفحه 270، حدیث 7473)
- 7- برای بحث مفصلتر به متن کتاب “ضرورت غدیر” نوشته علی اصغر رضوانی و یا کتاب “چهل سؤال پیرامون خلافت و امامت”، تالیف آیت الله دکتر سید محمد حسینی قزوینی مراجعه نمایید.
مطالب مرتبط
آخرین ها
« انتظار ، سرآغاز حرکت . . . »
در روایات اسلامی آنچنان مقام و منزلتی برای منتظران موعود بر شمرده شده که گاه انسان را به تعجب وا می […]«آزمون بلا»
“ما بطور حتم و بدون استثناء همگى شما را با ترس، گرسنگى و آفت در مالها و جانها و محصولات […]« به دنبال نشانه »
شناسائی خلیفه خدا بر روی زمین و یاری جستن از او در فراز و نشیب های مختلف زندگی، یکی از مهم ترین […]« روز پاداش »
روز عید فطری، امام حسن مجتبی (علیه السلام) مردی را سرگرم بازی و خنده دیدند، به اصحاب خویش روی کرده، […]«شهبانوی قریش»
مکه، صدای همهمه ی کاروان را که به شهر نزدیک میشد، میشنید. مردم به پیشباز آمده بودند. صدای زنگ […]