رسم قدرشناسی و قدردانی رسم حسینی است. این فضیلت اوست که خوبان را بنـوازد، خـوبیهـا را بسـتاید و عمل عاشقانه وصادقانه را ارج بگذارد.
در میدانی که عطش، جرعه جرعه رمـقهـا را نوشـیده، این حسین (علیه السلام) است که با همه زخمها و داغهـا، در قهقهـه دشمن و اشک و آه حرم، پاسداشت فـداکاری دوستان و پاکبازان را فراموش نمیکند.
از ابتدای میـدان تـا قلـب خـونین میدان رزم، بـه شـتاب مـیآیـد و خـود را بـه بـالین صـحابه میرساند تا به تبسم و نـوازش، تـا دیـدار محبـوب بدرقـهشـان کنـد. مگر چه حلاوتی بالاتر از این است که آدمی در آخرین لحظههای عمرش سر در دامن مولای خویش گذارد و لبخند رضایت امامش را ببیند؟
شهادت علی اکـبر (علیه السلام)، زخم دردناک عاشورا بـر جـان تشـنه امـام است. شبه پیامبر، اسوه ادب و نیـکگـویی و زیباخویی، در نبرد دوم خویش، همچون جدش بـا فـرق شکافته بر خاک کربلا خفته بود. امام کنارش رسید و به قدرشناسی، با صدایی که در اشک و آه پیچیده بود گفت:” بعد از تو خاک بر سر دنیا!”[note]1- “علـی الـدنیا بعدک العفا” (مناقب ابن شهرآشوب، جلد 4، صفحه 109)[/note]
دیگر شـهیدی کـه امـام پـیاده و افتـان و خیـزان در سـاحل علقمـه بـه بالینش رسید، ساقی رشـید کـربلا، ابوالفضل العباس (علیه السلام) است؛ ساقی بیدست عاشورا، با مشکی پاره پاره که خونابه از آن روان بود، در کنار نهر افتاده بود. امام زانو زد و آهکشان و گریان بر بالین برادر سرود:” اینک کمرم شکست و چارهام اندک شد!”[note]2- “الاَن انکسر ظهـری و قلتَ حیلتی” (تسلیه المجالس و زینه المجالس، جلد 2، صفحه 310)[/note]
در نظر امام (علیه السلام) فرقی میان خویشان و یاران و غلام نیست؛ همگی درخور ستایش و تقدیرند. حتی با آنان به شکلی همچون فرزند دلبند خود رفتار میکند و گونه بر گونهشان مینهد.
حُـر، قهرمان بزرگ توبه است. او ابتدای محرم، راه را بر کاروان سیدالشهدا (علیه السلام) بست و در روز عاشورا از سپاه دشمن به صف امام پیوست. او نیزآخرین لحظات عمرش را سپری مینمود که امام به بالینش رسـید؛ سر شـکافتهاش را در آغوش فشرد و در باران مهر و تبسم، پیشانیاش را نوازش کرد تا مبادا شرمسار امام خویش باشد؛ آنگاه به او فرمود: “تو آزادی همانگونه که مادرت تو را نامید.”[note]3- “انت حُـرّ کما سمّتک اُمّک” (لهوف، صفحه 44)[/note]حر با بالی که از محبت امام یافته بود، کربلا را به مقصد عرش الهی ترک کرد.
جُون، غلام سیاه و سپیده روان عاشورا، یار دیگری است که امام در غبار میدان به بالینش رسید، خون از چهرهاش گرفت و خواستهاش را کـه از امام طلب کرده بود دعا کند تا بوی و روی خوش و درخشان بیابد لبیک گفت که: ” خدایا صورتش را سپید و درخشان و بوی او را خوش گردان…”[note]4- ” اللهم بَیّضْ وَجههُ و طَیبْ ریحَهُ و احشره مع محمّد صلّى اللّه علیه و آله و عرّف بینه و بین آل محمّد صلّى اللّه علیه و آله” (تسلیه المجالس جلد 2، صفحه 293)[/note]
امام قدردان و ستایشگـر یاران دیگر نیز بود. آنسان که فرمود:”من وفادارتر از شما نمیشناسـم.”[note]5- “فانی لا اعلم اصحابا اوفی و لا خیرا من اصحابی” (ارشاد شیخ مفید، جلد 2، صفحه 91)[/note]و[note]6- این فرمایش حضرت سید الشهدا (علیه السلام) که امام معصوم و دارای علم الهی است به معنی آن است که اصحابی وفادارتر از اصحاب ایشان وجود نداشته است.[/note] در جای دیگر آنان را صخرههای محکم کوهساران خواند و در شب عاشورا در مکاشـفهای شـگفت، بهشت را به آنان نشان داد. [note]7- الجرائج، جلد 2، صفحه 847[/note]آری! آیین و رسم حسینی، قدرشناسی است.
و وااسفاه از لحظههای آخر امام که چگونه سپری گشت؟ آن زمان که گرگان به یکباره بر بدن بیرمق سبط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حمله آوردند و سنگ ها و نیزههای خود را بر آن بدن شریف فرود آوردند. غریبی و بییاوری امام غوعا میکند. شمر در حالی از گودال قتلگاه خارج میشود که بدنش به لرزه افتاده است. لحظاتی بعد سر مبارک بر بالای نیزه است…
“سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد؛ سلام بر آن مدافعِ بى یاور؛ سلام برمحاسن به خون خضاب شده … [note]8- “…السّلام على المقطوع الوتین، ألسّلام على المحامی بلا معین،ألسّلام على الشّیب الخضیب…” (بخشی از زیارت ناحیه مقدسه، مزار کبیر، صفحه 499)[/note]و[note]9- حسین (علیه السلام) کسی بود که هرآنچه داشت از یاران و برادران و طفل شیرخواره و … را با رضایتمندی و اخلاص در راه خدا فدا نمود. پروردگار نیز به پاس بزرگداشت و قدردانی عمل چنین بندهای، عنایات خاصی را در حق ایشان نمود که برای احدی در عالم چنین قرار نداده است:” همانا خداوند در پاداش شهادت حسین (علیه السلام) چهار ویژگی را برای ایشان قرار داد: شفا را در تربت و اجابت دعا را در زیر قبه و امامان را از نسل ایشان قرار داد وایام زائرین آن حضرت از عمرشان حساب نمیشود (أَنّ اللَّه عوّض الحسین من قتله أربع خصال جعل الشّفاء فی تربته و إجابه الدّعاء تحت قبّته و الأئمّه من ذرّیّته و أن لا تعدّ أیّام زائریه من أعمارهم: امالی شیخ طوسی، صفحه 318)[/note]
(برگرفته از کتاب “حسین (علیه السلام) امام فضیلت و زیبایی”، اثر محمدرضا سنگری (با کمی تغییرات و اضافات))
پاورقیها: