شیعیان بعضاً متّهم به شرک میشوند، متّهم به اینکه آنان حوائج خود را به جای اینکه از خداوند خالق بخواهند، از مخلوق میخواهند! مثلاً به جای اینکه به خدا بگویند: “ای برطرفکننده غم و اندوه!”، آن را خطاب به حضرت عباس (علیهالسلام) به کار میبرند.
اما اگر منصفانه نگاه کنیم، شیعه به معنای واقعی، به توحید اعتقاد دارد و جز خداوند آفریدگار عالم، موجودی را مستقل در وجود و ایجاد نمیداند! شیعه میگوید هر چه غیر خدا هست، مخلوق است و مخلوق، در حد ذات خود، توانایی هیچگونه اثرگذاری در غیر خود را ندارد. اما اگر خداوند بخواهد، میتواند خاصیت اثرگذاری بر دیگران به او داده شود. مثلاً بنا بر نقل قرآن کریم، حضرت مسیح (علیهالسلام) با اینکه مخلوق است، به اذنِ خالقش، قدرت خلقکردن پیدا میکند:
“…ای عیسی بن مریم! به یاد آور، نعمتم را بر خودت… که از گل، شکل پرنده میسازی و در آن میدمَی و آن پرنده میشود به اجازۀ من، و آدم نابینا و مبتلا به بیماری برص را شفا میبخشی به اجازۀ من، و مردهها را از قبرها بیرون میآوری [زنده میکنی] به اجازۀ من…”(۱)
حال، اگر کسی از حضرت مسیح (علیهالسلام) بخواهد که به اجازۀ خدا، نابینایی را شفا دهد یا مردهای را زنده کند، آیا مشرک شده است؟
از سوی دیگر، خداوند حکیم، ادارۀ عالم را بر اساس نظام توسّل به مخلوقات خود قرار داده و فرموده است:
“ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای خدا را رعایت کنید و برای نیل به فیض رحمت او، وسیلهجویی کنید (و از طریق وسایل و اسباب به رحمت گستردۀ او دست یابید)….”(۲)
حال اگر کسی از حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) که او را مخلوق، اما دارای اجازه از جانب خدا در برطرفکردن غم و اندوه میداند، بخواهد و بگوید: “ای برطرفکننده غم و اندوه! اندوه مرا برطرف ساز”(۳)، نه تنها مشرک نشده، بلکه طبق دستور خدا عمل کرده است. اگر هم بگویند، او مرده و از مرده چیزی خواستن نامعقول است، باید گفت که خداوند در قرآن کریم فرموده است: “هرگز گمان نکن که کشتهشدگان در راه خدا مردهاند! بلکه زندهاند و نزد خدا روزی میگیرند.”(۴)
بر این اساس، منظور از شرک این است که مخلوقی از مخلوقات خدا را همانند خدا، مستقل در وجود و ایجاد بدانیم. امّا اگر با اعتقاد به اینکه او از جانب خدا دارای اجازه در انجام کارهایی از قبیل شفایِ بیماران و گرهگشایی از زندگی درماندگان است، از او تقاضای انجام این کارها را بنماییم، شرک نیست!
از طرف دیگر، حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) آنچنان نزد خدا عظیم است که امام سجاد (علیهالسلام) دربارۀ او فرموده است: “بهیقین عباس، نزد خدا منزلتی دارد که روز قیامت همۀ شهدا به مقام و منزلت او غبطه میخورند.”(۵) این بیان، برتری وی را نسبت به تمام شهدا اثبات میکند. همچنین عصر روز تاسوعا، وقتی امام حسین (علیه اسلام) آگاه شد که لشکر کوفه قصد آغاز جنگ دارند، ایشان را روانه نمود و فرمود: “جانم فدای تو ای برادرم عباس! سوار شو…”(۶) با توجه به اینکه امام معصوم از روی خوشایندگویی و مبالغه سخن نمیگوید، این جمله، نشاندهندۀ عظمت فوقالعاده و مقام رفیع حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) در نزد پروردگار است.
حال باید پرسید: اگر کسی برای علاج بیماری خود به یک پزشک رجوع کند، کار صحیحی انجام داده، ولی اگر دیگری برای رفع مشکلات مادی و معنوی زندگی خود از حضرت ابوالفضل (علیهالسلام)، که خدا بهواسطه مقام بلندش او را توانای بر این کار کرده است، کمک بخواهد، مشرک شده است؟! آن هم کسی که طبق شواهد متعدد و غیرقابلانکار در طول تاریخ، حاجتهای گوناگون مادی و معنوی افراد مختلف با آیینهای مختلف، بهواسطۀ توسّل به او برآورده شدهاند(۷)، تا بدانجا که او را لقب “بابالحوائج (درگاه نیازها)” دادهاند. و بهراستی که این لقب برازنده اوست…
(برگرفته از کتاب “حسین؛ چراغ هدایت و کشتی نجات”، تألیف: “آیتالله سید محمد ضیاءآبادی”)
سایت رشد فرارسیدن ۴ شعبان
سالروز میلاد
علمدار رشید کربلا و یاور صدیق امام سید الشهدا (علیهالسلام)،
باب الحوائج،
حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)،
را به تمامی مسلمانان، به خصوص شما دوست گرامی تبریک و تهنیت می گوید.
پاورقیها:
۱- “إذ قال الله یاعیسى ابن مریم اذکر نعمتی علیک وعلى والدتک إذ أیدتک بروح القدس تکلم الناس فی المهد وکهلا وإذ علمتک الکتاب والحکمه والتوراه والإنجیل وإذ تخلق من الطین کهیئه الطیر بإذنی فتنفخ فیها فتکون طیرا بإذنی وتبرئ الأکمه والأبرص بإذنی وإذ تخرج الموتى بإذنی…” (سوره مائده، آیه ۱۱۰)
۲- “یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله…” (سوره مائده، آیه ۳۵)
۳- یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین
۴- “ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتًا بل أحیاء عند ربهم یرزقون” (سوره آل عمران، آیه ۱۶۹)
۵- “إن للعباس عند الله تبارک و تعالى منزله یغبطه بها جمیع الشهداء یوم القیامه” (امالی صدوق، صفحه ۴۶۳)
۶- “یا عباس! ارکب بنفسی أنت” (الارشاد، جلد۲،صفحه ۹۰)
۷- به عنوان نمونه، به کتبی نظیر “کرامات العباسیه” یا “اعجب القصص فی کرامات العباس” مراجعه شود.